در بخش اول به بخش هایی از قرون وسطی رسیدیم که شیطان ها کم و بیش » شاخ دار » ترسیم می شوند. حالا در ادامه خواهیم دید که نقش و مسئولیت های «شیطان » رفته رفته پر رنگ تر می شود و گویی به اختیاراتش در طول زمان افزوده می گردد.
تصویری که مربوط به یکی از کلیساهای انگلستان می باشد و بر سردر ورودی کلیسا شیطان با آلتی برجسته و سری شیرمانند در پشت فردی قرار دارد که وضعیت آن در تصویر مشخص است! تنبیه و تحقیر همزمان دو هدف از تجاوز به گناهکاران است که به وظایف دینداران اضافه می شود.
و حالا بهتر است به کلیسای Scorvegni در ایتالیا برویم… تقریبا به فاصله ی کوتاه از تابلوهای قبلی و هنوز در دوران سیاه وسطی.
تصویری که در یادداشت قبل با هم دیدیم و مربوط به روز رستاخیز بود را به یاد می آورید؟
تصویر زیر ویرایش به روز شده ی همان تصویر البته در مکان دیگری می باشد.
همانطور که می بینید کلیات تصویر کاملا مشابه است. همان شعله های آتشی که از اطراف عیسی سرچشمه میگیرد به جهنم می رسد ولی جهنمی که بسیار وحشتناک تر است. شیطان آبی رنگ شاخ دار هم اکنون عذاب های جدیدتری را بلد است و این بار دو موضوع بسیار قابل توجه است. این بار نه تنها مخالفان سیاسی عداب می شوند.، بلکه گناهان جنسی هم به عنوان بخشی از گناهان مهم در نظر گرفته شده است. مردانی که آلتشان توسط جانوران خورده می شود و زنانی که از موهایشان آویزان شده اند . و نکته دوم شباهت نوع عذاب های به کار رفته در این تابلو با عذاب های دین اسلام است. با توجه به تاریخ ترسیم این تابلو که قرن 14 میلادی است ، می دانیم که اسلام در حدود قرن 7 هجری قمری باید باشد. این تصور دویست سال بعد از تابلوی اصلی شکل گرفته است. در صورتی که میخواهید تصویر بالا را با جزئیات بیشتری ببینید می توانید از این پیوند استفاده کنید.
اما در همان کلییسا در دیوار مقابل همین تابلوی رستاخیر تصویر جالب دیگری دیده می شود که در پایین می بینیم.
اما علت جالب بودن این تابلو چیست؟ این تابلویی که در آ« اولین بار شیطان به صورت سایه ای خبیث و روح مانند به تصویر کشیده شده است که بر روی زمین گردش می کند..! سوای اینکه از نظر تکنیک نقاشی تا حدودی این مطلب جدید و نو به حساب می آید که یک تصویر دو بعدی در یک نقاشی سه بعدی ترسیم شود، از نظر مذهبی هم حضور شیطان در نزدیکی یاران عیسی که در واقع به عنوان خدا آن را می شناسند قابل توجه است. این تصویر اشاره به لحظه ای داردکه یهودا پول می گیرد تا عیسی را بفروشد.
و اما در آخرین بخش این یادداشت به کلیسای Orvieto در ایتالیا می رویم . جایی که تصویر شیطان بسیار شبیه به تصورات امروزی ما از شیطان است.
نکته جالب در این است که اکنون گناهکاران فقط از کسانی می باشند که گناهان جنسی انجام داده اند. گویا تمام فعالین سیاسی از بین رفته اند!
در انتهای دنیا شیطان و عیسی هر دو باز می گردند و همانطور که در تصویر اول می بینید عیسی در حال گوش دادن به سخنان شیطان است.
در این نقاشی ها انسان در مرکز قرار گرفت است و نوعی سمپاتی با شیاطین انسان ها به چشم می خورد. گویی اینبار نقاش با خشم و تعصب نقاشی نکرده است. بلکه با دلسوزی و انسانیت آنها را ترسیم کرده است. این دوران شروع دوران مردن و رنسانس است . دوران انسان گرایی.
تصویر دیگری از قرن پانزدهم به وحود دارد از شیطان که متاسفانه نمیدانم منبع آن کجاست اما تصویر را با شما در اشتراک میکذارم.
این تصویری دیگر از شیطان در حال سقوط از بهشت و عرش الهی است که همچنان زیبا و فرشته گون ترسیم شده است.
شاید تصویر امروزه ما با تصویر غربیان متفاوت باشد. شاید هنوز غربیان شیطان را خشن بشناسند وشاید تصویر آخر نشان دهنده یک حالت کلی نباشد. اما مسیری که شیطان در طول از 4 یا 5 قرن طی کرد و از یک شیطان زیبای آبی رنگ به همان شیطان با مشخصات قبلی برگشت نشان دهنده تنش و استرسی است که بشریت در طول این قرون سیاه تحمل کرده است و رنج کشیده است.
تصاویری که در این میان به شیطان نسبت داده شد از یک موجود عجیب غریب تا حالتی انسان گونه آیا نشان دهنده ی این واقعیت نیست که همه ما فقط با تصورات خود زندگی می کنیم؟
آخرین نظرات داده شده