هنر برهنگی ، هنر شهوانی (به همراه تصاویر)

116 دیدگاه


پیش نوشتار : البته واضح و مبرهن است که دوستان منتظر قسمت پنجم «جام مقدس» بوده اند.اما جهت تنوع و با توجه به فیلتر بودن وبلاگ  و با توجه به از سر گذشتن آب  و با توجه به عکسهای «نودآرت!!» که این روزه در وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی فراگیر شده است ، شاید بد نباشد که با مقاله ای به این موضوع جذاب و البته شبهه برانگیز( شاید چند بخش شود) بپردازیم.باشد تا آیندگان از ما به نیکی یاد کنند.

.

اما علت اصلی نوشتن در این باب این است که همیشه  و بیشتر در دوران معاصر با پیشرفت دوربین های عکاسی و در دسترس بودن آنها تصاویری از » کون » و » پستان »  زنان و گاهی هم مردان دیده می شود که فرضا با سیاه و سفید کردن عکس به این نتیجه می رسند که یک «نودآرت» و یا یک  اثر هنری ایجاد کرده اند. در حقیقت در وبلاگستان فارسی تعریفی از «هنر برهنگی» و یا به عبارتی «هنر تن » وجود ندارد. این «هنر» البته به طور کلی مبهم است ، با این حال بیشتر تصاویری که دیده می شود در حیطه ی هنر نمی گنجد.

.

نایجل واربرتون می گوید :

<< حتی اگر «هنر» احتمالا تعریف ناپذیر باشد ، بازهم می توانیم درباره ی پرسش های جزئی به نحو کارآمدی بحث کنیم. شاید بهتر باشد که دیگر وقتمان را در جستجوی تعریفی جامع و مانع هدر ندهیم ، راههای بهتری برای گذراندن عمر وجود دارد. با این وجود می توان به نحو موثری آثار خاص را وارسی و مقایسه کردو از دل آن موارد آشکار سازیم که چیست آنچه از آنها هنر ساخته است و چرا آن چیز اهمیت دارد >>

به نظر می رسد جهت شروع بهتر است از روش خودمان که در وبلاگ فوسکا معمول است استفاده کنیم و از عبارت  «هنر برهنگی» کشف رمز کنیم:

همانطور که مشخص است این عبارت از دو بخش «هنر + برهنگی » تشکیل شده است. برهنگی که البته «می تواند» مفهومی واضح داشته باشد و بخش دیگر «هنر» است که لازم است آن را موشکافی کنیم. اما قبل از آن لازم است بدانیم که بهتر است «هنر» را با » مهارت » اشتباه نکنیم. شاید یک نقاش به خوبی بتواند اندام برهنه ی زن را ترسیم کند و یا یک عکاس ، عکس های زیبایی از برهنگی تهیه کند اما او لزوما نقاش و یا عکاسی هنرمند نیست. بلکه او فردی است که مهارت نقاشی یا عکاسی را دارد.

.

هنر بنا به ضرورت همان زیبایی نیست.

کلمه ی هنر (art)  ، کلمه ای است که ما به هنرهای تجسمی مثل نقاشی  و یا هنرهایی مثل موسیقی و ادبیات اطلاق می کنیم. اما واقعا چه کسی می تواند با قاطعیت ادعا کند که در آینده تمیز کردن سرویس های بهداشتی هنر به حساب نیاید؟!

علت اینکه بشر در قواعد زبان شناسی خود به این نتیجه رسیده است که به همه ی این رشته ها ،با وجود همه تفاوت های ساختاری بگوید «هنر» لابد به دلیل اشتراک هایی که دارند. پس باید بفهمیم چه چیزی در میان همه هنرها مشترک است.

هربرت رید در کتاب «معنی هنر» مطلب جالبی را بیان می کند. او اینچنین نوشته است :

 << شوپنهاور نخستین کسی بود که گفت همه ی هنرها می خواهند به مرحله ی موسیقی برسند. البته او حقیقت مهمی را بیان کرده است چون کیفیت » انتزاعی » موسیقی را در نظر داشته است>>

او همچنین می افزاید :

<< ساده ترین و معمولترین تعریف هنر این است : کوششی است برای آفرینش صور (مفاهیم ، احساسات ) لذت بخش. این صور حس زیبایی ما را ارضا می کند >>

تعریف نسبتا کامل بالا بسیار مورد بدفهمی  افراد نادان شده است. حس زیبایی شناسی با آنچه در تعریف عامه زیبا می نامیم کمی تا قسمتی می تواند تفاوت داشته باشد. احتمالا تابلوی سیب زمینی خور ها  تابلوی زیبایی نیست. و یا بعضی از آثار کته کولویس  » زشت » است ! اما احساسی که بعد از درک مفهوم آن به بیننده دست می دهد حس زیبایی است. پس شاید بد نباشد کلمه ی «مفهوم» را به تعریف بالا بیافزاییم. مفهوم را در بعضی از مواقع می توان به » اصالت » تعبیر کرد.

زئوس در خال انتخاب زیباترین زن برای مدل نقاشی اش.کسانی که انتخاب نشده اند گریه می کنند

ضمن اینکه » لذت بخشیدن » که در تعریف «هنر برهنگی »  به کار رفته است ، نه از آن دسته لذت بخشیدن های جسمانی مثل خوردن ،  بوییدن و … است، که در آن صورت معنی شهوت جنسی می توان از آن برداشت کرد ، بلکه از نوع لذت بخشیدن های هنری است. مثل لذت شنیدن موسیقی و یا دیدن خطاطی. این دومین اشتباه کسانی است که به خصوص در زمینه عکاسی فعالیت می کنند و اسم آثار خود را » نود آرت » می گذارند.

.

البته » هنر برهنگی »  موضوع جدیدی محسوب نمی شود. حتی در ایران هم جدید نیست. آثار فراوان زیادی می توان در این زمینه نمایش داد که شاید بد نباشد چند نمونه را با هم ببینیم.

تندیس مرمرین ایزدبانوی ایشتار با بدن برهنه، دوره ی اشکانی ( وبلاگ راییکا )

میکل‌آنجلو، ارتفاع 4,34 متر، 1501-1504 ابتدا در Piazza della Signoria و اکنون در Galleria dell’Accademia فلورانس (همان)

ایو کلّین، مراسم نگارگری (the Creation of Imprints) (لذت و تن )

.

برای تبیین جامع تر موضوع به آثار سیدنی شرمن Cindy Sherman  و  استوارت فرانکلین می پردازیم . که یکی از آنها عکاسی با ایده های «هنر برهنگی » و یا «هنر تن »  را منتشر کرده و دیگری عکاس خبرنگاری است که یکی از عکس هایش ناخواسته به عکسی هنری تبدیل شده است.

شرمن عکاسی است که خود را صرفا هنرمند به حساب آورده است و نه عکاس :

<< تنها دلیلی که من خودم را عکاس نمی نامم این است که تصور نمی کنم دیگرانی که خودشان را عکاس می دانن مرا از خودشان بدانند >>

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد :

<<اهمیت او در هنر معاصر دنبال کردن همزمان دو هنر عکلسی و پرفورمنس و تلاقی این دو هنر با یکدیگر است. او که از سال ۱۹۷۴ بدن را موضوع کارش قرار داده بود و آثاری را با همین موضوع و در مدیا عکس خلق کرده بود با مجموعه کاری با عنوان «عکسهای بدون عنوان فیلم» ( untitled film still ) در اواخر سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰مجموعه ای را کار کرد که باعث شهرت بین‌المللی او شد.

این مجموعه از عکسهایی سیاه و سفید تشکیل شده است که در آنها شرمن خود در هیات زنان دهه ۵۰-۶۰ ظاهر شده است.او در واقع بازیگر عکسهای خود است و نباید تصور کرد که این عکسها سلف پرتره‌های او محسوب میشوند زیرا شرمن خود با بازسازی شخصیت‌ها و فضاها نسلی از زنان را به نمایش میگذارد که تحت تاثیر سینمای هالیوود و تبلیغات تلویزیونی به موجوداتی مسخ شده بدل شده اند که صرفاً باعث حض بصری مردان میشوند. این آثار مفهوم خود بودن و خویش بودن را مطرح می کنند. >>

UntitledFilmStill6 بر گرفته از سایت مولف

 عکس های مجوعه عکس های سینمایی ، معنای وجود ما را در قالب استعاره تجسم می بخشند. در عین حال با ما در جایگاهی فراتر از تمایز جنسی ارتباط بر قرار می کنند. اما چه چیزی آنها را به این جایگاه می رساند؟  یکی از دلایل آن به کارگیری مجموعه ای از تصاویر برای بیان تصورات ظریف و پیچیده است.آنچه عکس های شرمن را به اثار هنری تبدیل می کند نمود آنها نیست بلکه نحوه ی کارکردشان در نسبت با زمینه عرضه آنهاست.

عکس دیگر از استوارت فرانکلینStuart Franklin   است.

این عکس معروف را خیلی از شما دیده اید و می شناسید . دانشجوی چینی که در سال 1989 در میدان تیانانمن پکن در مقابل تانکی ایستاد و عکس او را در این لحظه این عکاس شکار کرد. از این رویداد هم فیلم وجود دارد و هم عکس های دیگری موجود می باشد. او خودش در این مورد می گوید :

<< همه ی این اتفاقات طی چند دقیقه صورت گرفت. اصلا فکر نمی کردم این عکس این قدر مهم شود >>

در واقع آنچه باعث شده است که این عکس نسبت به فیلم آن مهمتر به نظر برسد و آن را از یک عکس خبری به یک عکس هنری تبدیل کند لحظه ای است که ثبت شده است… به آن در عرف عکاسی می گویند شکار لحظه ها . این لحظه ای است که به صورت نمادین مقاومت عاری از خشونت را نشان می دهد. بدن کوچک و شکننده دانشجو در مقابل تانکی عظیم و البته صفی از تانک های عظیم همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد. شما شاید ندانید که بعد از این توقف چه اتفاق ی افتاده است اما حداقل می دانید که او یک تنه چنین صفی را متوقف کرده است. لحظه ای است که معنای نمادین بسیار گسترده ای دارد. این موضوع در هنر برهنگی از آنجا حائز اهمیت است که لحظه ثبت اثر بسیار مهم است. اینکه شما اثری را ثبت کنید که عاری از مفهوم نمادین باشد نمی تواند در قالب هنر بگنجد.

در نهایت از اینکه نمی توان یک اثر هنری را به صورت قطعی تعریف کرد نباید خجلت زده بود بلکه می توان با توجه به نگاه بیننده فهمید که آیا این اثر هنری است یا  بی ارزش است.نهایتا باید به خود اثار هنری برگردیم.

منبع عکسها :

وبلاگ راییکا

سایت تنگ ارم

جام مقدس( بخش چهارم)

75 دیدگاه


در یادداشت قبلی به آنجا رسیدیم که مشخص شد کوه هایی که در پس زمینه تابلو اصلی قرار دارند در 4 تابلوی دیگر از همین نقاش نیز دیده می شود. قرار بر این بود که دوستان تا آنجایی که می توانند درباره این 4 تابلو صحبت بکنند تا بتوانیم راحتتر تابلوی اصلی را بررسی کنیم.اما به هر دلیل در این مورد نظری داده نشد. در ابتدای این یادداشت من نظر شحصی خودم ، و البته تاکید می کنم که نظر شخصی خودم که ممکن است کاملا اشتباه باشد را درباره این 4 تابلو خواهم گفت و سپس به ادامه بحث قبلی خواهیم پرداخت :

یکی از تابلوها درباره» پرورش(بزرگ شدن) ژوپیتر» است. سوای از اینکه در تابلو چه المان هایی به کار رفته است بهتر است اسطوره ژوپیتر را بهتر بشناسیم. ژوپیتر خدای خدایان در روم باستان بود. در واقع او را پدر خدایان می دانستند. او خدایی بود که به همراه همسر خود بر سه گانه فرمان می راند.در لغت نامه دهخدا آمده است :

ژوپیتر یا زئوس بنابر افسانه های یونان قدیم پسر کیوان ۞ است که یونانیان و رومیان او را پدر و خدای خدایان می پنداشتند. ژوپیتر نخست پدر را از آسمانها بزیر افکند، پس از آن دریاها و دوزخ را به برادران خود نپتونوس و پلوتو (رجوع به این دو نام شود) سپرده خود سلطنت آسمانها و زمین را اختیار کرد.

اگر 4 چوپان و 4 تابلو را در نظر  داشته باشیم تابلوی ژوپیتر با چوپان سوم یا آبی پوش متناظر خواهد شد. (از نظر ترتیب چیبیدن تابلوها به هم )

تابلوی دیگری که داشتیم  تابلوی » پیروزی پن» بود. پن خدای جنگل ها و چوپان هاست. او خدای چوپانی و ولگردی و کاملا شبیه به انسانها بوده است. او همیشه یکی از حوری ها را دنبال می کند اما هیچ وقت مورد قبول واقع نمی شود. او پسر زئوس و یا همان ژوپیتر است. فرد متناظر او در تابلو همان چوپان قرمز پوش و یا فرد دوم از سمت راست است. پن نوعی ساتیر محسوب می شود و به دلایلی یکی از نمادهای مذهب است. او در یکی از معروف ترین تابلوهای خود به نوعی در تعامل با شیطان محسوب می شود.

دوتابلوی دیگر اشاره به غسل تعمید و یحیی تعمید دهنده دارند.تابلوی مربوط به یحیی تعمید دهنده در رود اردن مربوط به چوپان سفید پوش می شود. مسیحیان اعتقاد دارند که عیسی در رود اردن توسط یحیی غسل تعمید داده شد. غسل تعمید یکی از 7 رکن اصلی کلیسایی محسوب می شود و بدون آن امکان نجات بشر وجود ندارد. یکی از شروط ورود به مسیحیت انجام غسل تعمید است.

و آخرین تابلو یادآور نام عشای ربانی را دارد. مراسم عشای ربانی به تعبیری یکی از نمادین ترین مراسم و البته مرموزترین مراسم مذهبی دنیاست. مراسمی که به طرق مختلف تفسیر شده است و بیشتر این تفاسیر از سوی کلیسا مردود اعلام شده است.در این مراسم مسیحیان گوشت و خون پیامبر خود را می خورند و می نوشند… آنها ترسناک هستند!اما به هر حال آنچه در تصویر می بینیم مربوط به مراسم غسل تعمید است.

فرد متناظر با تابلوی  عشای ربانی ، تنها زن تابلو می باشد.به طور کلی مراسم عشای ربانی به یاد «شام آخر» مسیح انجام می شود. سوای از شباهت های آیین میتراییسم با مراسم عشای ربانی و غسل تعمید که یاد آور نمادهای آناهیتا و نیز مراسم قربانی کردن گاو می باشد بهتر است این چند خط را جمع بندی کنیم :

تابلویی را در ذهن خود تصور کنید که در آن خدا و مسیح در مرکز تابلو هستند و در دو طرف آن فرشتگان در حال انجام مراسم عبادی عشای ربانی و غسل تعمید هستند!!!

جمله بالا هرچند کوتاه بود ولی می تواند خط فکری خوبی باشد از آنچه در آینده خواهیم دید. پن را عیسی و خدا را ژوپیتر تصور کنید. یحیی تعمید دهنده بخش بزرگی از مرد سقید پوش را در برخواهد گرفت و رستاخیز در وجود زن متجلی خواهد شد. فرزندی که یادگار پدر خواهد بود شاید یادآور رستاخیز و زندگی دوباره او باشد. حالا خصوصیات ژوپیتر و پن و غیره را در شخصیات های فرض شده بگذارید تا نتیجه وحشتناک را خودتان متصور شوید.

خوب !

به ادامه بحث می پردازیم :

شاید وقت آن رسیده است که به معرفی کتیبه ای که در کاخ خصوصی خانواده آنسون Anson Family وجود دارد اشاره کنیم. در باغ این کاخ کتیبه ای وجود دارد کاملا مشابه با نقاشی ای که از پوسن برای شما گذاشته ام.

Shepherds_Monument_Relief

و اما تفاوت های(موثر) دو اثر با هم :

1) نقاشی و حکاکی نسبت به هم آینه هستند.

2) در نقاشی چوپانی که نشسته است و به متن اشاره می کند به حرف R اشاره می کند اما در این مجسمه چوپان به حرف N در IN  اشاره می کند.

3) علاوه بر آن متن رمزدار دیگری نیز به حکاکی اضافه شده است که در پایین با هم می بینیم.

O•U•O•S•V•A•V•V
D                                      M

Shugborough_Code


– خانواده آنسون یکی از اعضای اصلی «شوالیه های معبد»  هستند(بودند؟) .

– نیکولاس پوسن!  بر این اعتقاد بود که رییس اصلی شوالیه معبد همان کسی است که دستور حمله به دارالسلام را صادر کرد.

– در همین ابتدا خیال شما را راحت کنم که با وجود اینکه در طول حدود 300 سال که از ساخت این حکاکی می گذرد کسانی مثل چارلز داروین! و پرفسور پارک ( رمزشناس معروف جنگ جهانی اول) روی این کد مطالعه کردند اما به هیچ نتیجه قطعی نرسیدند، پس آنچه در ادامه خواهد آمد چیزی جز فرضیات نخواهد بود.

همچنین 4 کلمه در عبارت  عنوان به چشم می خورد. در توضیح نماد چهار اینگونه می توانم کمک کنم :

1) یهوه یا خدا در یهودیت به 4 شکل نوشته می شود :

Four Hebrew consonants yod, he, vav, and he – variously transliterated as JHVH, JHWH, YHWH, or YHVH – that together represent the name of God.

2) 4 سوار کار در مکاشفات یوحنا دیده می شود به نام های  : 1) جنگ  2) قحطی 3) مرگ  4) طاعون (توصیه می کنم این یادداشت را جهت تکمیل مطلب بخوانید)

3) 4 گروه خونی داریم ، 4 عنصر اصلی خاک و آب و … ، 4 فصل داریم ، 4 جهت جغرافیایی داریم و چیزهایی از این قبیل.

– نکته بعدی این است که شما 4 عدد رومی در عبارت مورد اشاره خواهید دید به شکل زیر

«I” , “C» , «D» and “I» in «ET IN ARCADIA EGO» phrase (There are 4 Roman numerals).

که مجموع 4 عدد فوق می شود 1151 . این عدد معادل عدد رومی است که به شکل MCLI نوشته می شود (چیزی شبیه به حروف ابجد خودمان).حالا ما 4 حرف جدید را با چهار حرف قدیمی جایگزین می کنیم. آنگاه خواهیم داشت :

«ET MN ARCALIA EGO»

که معادل آن در حروف ابجد ! عبری یا     Hebrew Gematria

می شود 866.

و اما 866 چیست؟ شماره یکی از 4 بیتی های نوسترآداموس است که در آن به سه مرد و یک زن اشاره کرده است : یک شاه ، یک ملکه ، یک پرنسس و یک دوک !

———————————-

پ.ن:فکر می کنم حداقل دو یادداشت دیگر ادامه داشته باشد.خسته کننده نباشد یک وقت؟!


بببلشیبلتا «I «IV»«

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: