با کامنتی که درباره هنرمندان ایرانی در پستهای قبلی گذاشته شد تصمیم گرفتم یک سنت جدید رابه این وبلاگ اضافه کنم…سعی میکنم هنرمندان ایرانی که در کارهایشان حرفی نو و یا سمبولیک به کار برده اند را معرفی کنم..بدون شک در این راه نیازمند کمک دوستان و مخصوصا خود صاحبان اثر است که با معرفی کار خود و نمادهایی که در اثر به کار رفته کمک نمایند…انتظار داریم که با این کار هرچند ناچیز و کوچک بتوانیم باز هم ایران را به مهد فرهنگ و هنر دنیا معرفی کنیم.
اما برای شروع از کار ماندانا مقدم شروع کردم که مورد بی مهری و سانسور قرار گرفت و طبق قانون طبیعت محبوبتر شد…اولا این پست فقط بخش نمادین آن را بررسی میکند و دوما مطالب از سایت های مختلف کپی شده(قسمتهایی که مربوط به نمادشناسی است گلچین شده) و هر بخش از هر سایتی که باشد میتوانید با کمک عددی که در انتهای آن آمده و با چک کردن در پایین صفحه به آدرس اصلی بروید.
این پروژه را به شکل ساده میتوان به این ترتیب خلاصه کرد که ماندانا مقدم با تعبیۀ دو چاه، یکی در مرکز شهر یوتبوری و دیگری در باغ خانۀ هنرمندان در تهران، با استفاده از یک خط تلفنی باز این دو چاه را با هم مرتبط میکرد به گونهای که هر رهگذر در هر ساعت از شبانهروز با حرف زدن در یکی از این دو چاه میتوانست صدای خود را به دیگر سوی جهان برساند و همزمان میتوانست با رهگذری دیگر در سوی دیگر ارتباط گفتگو کند.(1)

اگر درون مايه اثر هنری را مضمون اثر بدانيم ، شکل يا فرم ، قالب و جسميتی است که به آن مفهوم ، امکان ديده شدن می دهد. شکل به معنای ظاهر يا پوسته بيرونی ، از يک مفهوم و مضمون درونی نيز برخوردار است.در دنيای چيدمان همانطور که اشاره شد ، شکل غير از معنای ظاهری از يک مفهوم درونی نيز برخوردار است. فرم چاه تداعی و يا شکل بصری خندق، چاله، زندان، چاه ويل، قبر و… را دارد و فرم گوشی تلفن در ساده ترين شکلش پيام گيری و ارتباط را به ذهن متبادر می سازد.می بينيم که هنرمند با هوشمندی از زبان کارش به درستی استفاده کرده تا از شکل و فرم ظاهری به مفهوم و معنای درونی آنها برسد . ترکيب چاه ( چاله ) و گوشی تلفن در شکل ناب بصری اش از الکن بودن زبان ارتباط گيری انسان امروز و تيرگی اين ارتباط سخن می گويد. ( فراموش نکنيم که چاه فرم بصری تيره ای است و ماندانا از اين تيرگی به آگاهی و روشنی استفاده می جويد تا تيرگی ارتباط گيری و به چاه افتادن انسان امروز برای برقراری ارتباط را تداعی کند ).(2)
چاه، خود البته در فرهنگهای گونه گون معناهای اسطورهای و نمادین خود را دارد، که اینجا با گوشه چشمی به آن مفاهیم، وجه وسیلهای آن برای «ارتباط» اصل میشود، به شکلی که غالباً چاه قلب ده یا شهر قدیمی بوده که ضمن تامین آب یا مایه حیات، محل ارتباط و جمع شدن مردم در کنار هم بوده است. حالا مقدم، این مفهوم را امروزی میکند و با توجه به گستردگی جهان، چاه را به کمک تکنولوژی، محلی برای جمع شدن و حرف زدن از دو سوی دنیا قرار میدهد.ماندانا مقدم میگوید: «خانهی هنرمندان نامه داده بود که همکاری میکنیم. اما وقتی کار شروع شده بود، متاسفانه جلویش را گرفتند. شفاهی گفتند به ما مجوز ندادند چون میگویند چاه امام زمان را مسخره میکند و ضمناً معلوم نیست چه حرفهایی از طریق این چاه رد و بدل شود!» (3)
علل گوناگونی برای انتخاب پروژهی «چاه» به مثابه یک عنصر ارتباطی وجود دارد. از سویی حفر چاه سمبل رسیدن به ژرفا و کشف کردن است؛ شاید آرزویی که در همهی انسانها وجود داشته باشد. به همین جهت سمبل چاه در ادبیات دریچهای به دنیای دیگر تلقی میشود. از سوی دیگر چاه آب در فرهنگهای گوناگون نقش بسیار اساسی در زندگی روزمره و عمومی داشته است و دارد. چاه تنها آب ده، منطقه و شهر را تامین نمیکند، بلکه چاه همواره محلی است که مردم دور آن جمع شده، راجع به مشکلاتشان، سیاست و مسائل مختلف اجتماعی با یکدیگر وارد گفتوگو میشوند.در ایران روایت میکنند که حضرت علی ناراحتیاش را در چاه فریاد میزده است». آرزو کردن و آرزو را در چاه انداختن تنها در ایران متداول نبوده است. سکه انداختن در چشمههای فوارهای اروپا ریشه در همین رسوم دارد. به نظر مقدم «در ایران آرزو کردن در دهانهی چاه امروزه تقویت و با خرافات همراه شده است. ولی در کشورهای دیگر این رسم به مرور زمان دیگر جنبهی سمبلیک پیدا کرده است».(4)
ناگفته نماند همانطور که در طول تاریخ همواره شاهد بودیم اثر ماندانا مقدم قبل از اینکه قربانی سانسور باشد قربانی تنگ نظری گروهکی کمونیستی شده است..خانم شهلا جاهد همانطور که خود اعتراف دارد با کمک ذهن»هنر نشناس خود»!(5) این اثر را به گونه ای تفسیر کرد که فقط از کسی همانند او بر میاید و گفته است:
(((ما گفتیم این خانم محترم و سیاست «گفتگوی تمدنها» دارند با مالیات شهروندان ارتجاع سیاسی زمانه را تبلیغ میکنند و دم در انتخابات رژیم را پیشاپیش آب و جارو میکنند،
از قرار مسئولین ذیربط در رژیم اسلامی به کنه پروژه ایشان پی برده و متوجه شده اند که چنین طرحی فقط و فقط انسان را به یاد چاه جمکران می اندازد که نشانگر درجه تحجر حکومت اسلامی است.)در جای ديگری از بيانيه خانم نوری آمده است که : « اين هنرمند بی هنر هرچه ميخواهد ميتواند فکر کند اما اين وظيفه مخالفين جمهوری اسلامی است که فورا برای برچيدن اين سمبل ارتجاع اسلامی که حجاب «هنر» را سر آن کشيدند تلاش کنند… »)) (6)و کلی مطالب دیگر از یک ذهن هنر نشناس که بهتر است خودتان بخوانید.
چاه می تواند سمبل اختناق و زندان و تيرگی باشد ، و تلفن درون آن ، وسيله ای برای ارتباط گيری و شنيدن فرياد درد انسان های ديگر در آنسوی چاه. بازديد کننده ای که گوشی تلفن را بر می دارد صدای ملت ايران را از درون چاه می شنود. چاهی که در آن افکنده شده و زندانی آن است.
1- http://www.sr.se/cgi-bin/International/nyhetssidor/artikel.asp?ProgramID=2493&Artikel=2345782
2- http://www.gooya.name/culture/archives/077906.php
3- http://www.gozaar.org/template1.php?id=1158&language=persian
4- http://hra-news.org/news/3552.aspx
5- http://www.newsecularism.com/2008/1008-C/102608-Shahla-Noori-Guthenberg.htm
6- http://wupiran.com/nashryeh_HTML/NO_72/chahe%20gbg-sahla%20noori.html
7- http://news.gooya.com/culture/archives/077907.php
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
آخرین نظرات داده شده