جام مقدس ( بخش سوم )

28 دیدگاه


در این یادداشت با نشان دادن هندسه مخفی موجود در تابلوی پوسین شروع خواهیم کرد. همانطور که در بخش قبلی گفتم ما در یادداشتهای مربوط به جام مقدس از هندسه ای که توسط آدریان لودویگ کشف شده صحبت می کنیم.ذکر این نکته ضروری است که این نشانه های هندسی کشف شده توسط آدریان در واقع اصلاحیه ای است برای کاری که Greg Rigby انجام داده است. اولین نشانه ای که باعث شد تا Greg به احتمال وجود یک هندسه مخفی پی ببرد یک علامت ضخیم تیره رنگ در لباس چوپان سفید پوش است که رو به پایین است و من عکس آن را برای شما در پایین می آورم. همانطور که بعدا خواهید دید این نشانه مرکز تلاقی بیشتر خطوط خواهد شد.

علامتی شبیه فلش که در لباس چوپان سفید پوش است و بین بازو و سینه او قرار دارد

حالا نقطه بالایی را به خاطر داشته باشید تا بعد. اگر با دقت نگاه کنید در لباس چوپان سفید پوش خطی عمودی رنگ و تیره دیده می شود که از بالا به پایین امتداد دارد و در واقع با کمک عصای او تشکیل یک شکل V می دهد.اگر آن خط را امتداد بدهید خواهید دید که یک خط کاملا موازی با این خط از عصای چوپان قرمز پوش می گذرد.

برای خط دوم باید از نوک لباس چوپان سفید پوش ، آن قسمتی که زیر بازوی چپ او قرار گرفته است شروع کنیم.اگر این بخش را یک نقطه فرض کنیم ، نقطه دوم ما محل تلاقی عصای مرد قرمز پوش و محلی است که ابرهای آسمان تمام می شود می باشد. با رسم این خط خواهیم دید که سه ویژگی خواهد داشت : 1) عمود بر عصای چوپان سپید پوش است. 2) از چشمان زن می گذرد 3) در نهایت در امتداد شاخه درخت کناری قرار خواهد گرفت.

خط دوم درامتداد شاخه درخت

برای ترسیم خط سوم از قسمت شبیه به مثلث در لباس زن و محل تلاقی دو خط قبلی استفاده می کنیم. حالا اگر دو نقطه محل تلاقی که یکی روی عصای مرد قرمز پوش و دیگری روی لباس مرد سپید پوش و نزذیک همان علامت نشانه است را در نظر بگیریم ، به اضافه نقاطی که از نوک کوهها خواهیم داشت و در عکس زیر نشان می دهم ، آنگاه یک دایره می توانیم رسم کنیم به شکل زیر.

حالا با داشتن این دایره پیدا کردن بقیه نقاط چندان دشوار نیست. این دایره البته همان دایره ای است که مرد ویترووین را در خود جای می دهد و ما قبلا در این یادداشت درباره آن صحبت کرده ایم.

حالا سعی کنیم کم کم اطلاعات را در کنار هم قرار بدهیم. این اطلاعاتی که ما داریم هر کدام از چندین سایت و چندین  کتاب جمع شده است. اولین شکل هندسی مخفی که داشتیم مربوط به پرفسور کورنفورد بود که با توجه به پیچیدگی آن من فقط عکسهای دیگری از شکل هندسی قرار می دهم تا چگونگی تشکیل آن ملموس تر شود… دومین موردی که داشتیم مربوط به شکل هندسی آدریان گرگ بود که در بالا توضیح دادیم. به دلایلی به نظر من باید این دو شکل هندسی را با هم بررسی کنیم و این دو را با کنار  هم قرار دادن نتیجه خاصی بگیریم که البته خواهم گفت چرا آن نتیجه !

پس بهتر است  جهت ملموس تر شدن شکل کورنفورد چند عکس زیر را با هم ببینیم:

جزییات هندسه مخفی که کورنفورد کشف کرد

خوب!

حالا ما دو نقش هندسی داریم که البته هر کدام ضعف های مخصوص خود را دارند. ضعفی که هندسه مخصوص کورنفورد دارد این است که بیشتر آن از تابلو خارج شده است و ضعفی که هندسه مربوط به آدریان دارد این است که فقط  یک دایره مرد ویترووین برای ما به دست آورده است که البته می توان در خیلی از تابلوها آن را پیدا کرد. خوب من به شخصه راه حلی برای این موضوع دارم.همانطور که گفتم باید هر دو را با هم در نظر بگیریم بنا به دلایلی که خواهیم فهمید. در تابلو ما یک نقطه مشخصه خاص داریم که در اولین عکس از این یادداشت دیدم و آن شکل فلش تیره رنگ بود. این فلش اگر قرار باشد ما را به نقطه خاصی هدایت کند ، و آن نقطه یک مکان خاص باشد پس ما نیاز به پنج ضلعی به غیر از پنج ضلعی مرد ویترووین داریم. علت آن است که اگر به خاطر داشته باشید در یادداشت قبلی عکسی برای شما گذاشتم که نشان دهنده 5 مکان در جنوب فرانسه بود.

طبق عکس ، اگر 5 گوشه ستاره را در نظر داشته باشیم ، 4 گوشه از آن بر روی دایره و یک گوشه از آن خارج از دایره (این ستاره از قواعد زیبایی شناسی دیگری شبیه به آنچه عدد طلایی می نامیم استفاده می کند که احتمالا در یادداشت بعدی به آن می پردازم)قرار میگیرد که ستاره ای تشکیل می دهد شبیه به آنچه که کورنفورد برای ما پیدا کرده است. اما نقطه مورد نظر ما در واقع  نقطه شماره 12 است که در تابلوی پوسین نزدیک فلش تیره رنگ قرار می گیرد. که این نقطه در هندسه آدریان یکی از نقاط اصلی است. نقطه شماره 12 روستایی است به نام  Rennes-le-Château که در جنوب فرانسه قرار دارد. حالا شاید به ذهن شما رسیده باشد که اینهمه اصرار بر این شهر و اینکه این هندسه مخفی را در این نقاشی کشف کنیم چیست…شاید با خود گفته باشید اصلا هنرمند بدون قصد قبلی این کار را کرده است و ما فقط داریم به خیال خود تحلیل می کنیم. اما این بار چنین نیست. پوسین یکی از نقاشانی است که می توانم بگویم همه این جریانات را با قصد قبلی در نقاشی خود آورده است. مهترین دلیلی که خواهم آورد و شما را هیجان زده می کند در پایین است.

پوسین ، این مرموز شگفت انگیز !

مهمترین  کلمه و مطلبی که در این تابلو به آن بر می خوریم آرکاریا است. آرکادیا جدای از اینکه خود کلمه ای سمبلیک است هم از نظر ظاهری و هم از نظر زبان شناسی دارای نکات فراوانی است. در این بخش من فقط به قسمت ظاهری آن می پردازم. محلی که تابلو در آن قرار گرفته است آرکادیا نام دارد. آرکادیا در ظاهر سرزمینی خیالی است. ما هم فعلا با همین پیش فرض جلو می رویم.

ابتدا توجه داشته باشید که این تابلو در سال 1638 ترسیم شده است. در سال  1636 نیکولاس تابلوی The Triumph of Pan را ترسیم کرده بود که بهتر است عکس آن را با هم ببینیم.

the-triumph-of-pan-nicolas-poussin

در سال 1637 پوسین تابلوی دیگری خلق کرده بود به نام Nurture of Jupiter

Nicolas_Poussin_The_Nurture_of_Jupiter

خوب ! حالا به بخش جالب قضیه می رسیم ! اگر شما به رشته کوههایی که در پس زمینه نقاشی هایی که برای شما در بالا آوردم دقت کنید. متوجه شباهت هایی خواهید شد که بین تکه هایی از تابلو آرکادیا و تابلوهای بالا وجود دارد.

شباهت بین کوههای ارکادیا و Triumph of Pan

حال نکته جالبتری که در این دو تابلوی ژوپیتر و تریموف وجود دارد این است که کوههای پشت سر این دو تابلو با اینکه جدا ترسیم شده است در واقع دنباله هم محسوب می شود. اگر به ترسیم زیر که از چسباندن دو تابلوی ژوپیتر و تریموف بدست امده است نگاه کنید متوجه منظورم می شود.

هنگامی که تابلوی ژوپیتر و تریموف را به هم می چسبانیم می بینیم که پس زمینه هر دو مشترک است!

و با مقایسه تابلوی جدید بالایی و تابلوی آرکادیا متوجه شباهت های دیگری می شویم :

عکسی که از ترکیب دو تابلو بوجود آمده شباهت زیادی با پس زمینه تابلوی آرکادیا دارد

خلاصه مطلب اینکه این رشته کوهها توسط 4 نقاشی دیگر نیکولاس پوسین تکمیل میشود. نام نقاشی ها را در پایین عکسها قرار می دهم… به رشته کوهها در پشت عکسها دقت کنید.

تابلوی آرکادیا (جزییات)

دو تابلوی قبلی به اضافه تابلوهای St John Baptising in the River Jordan و Sacrament of Baptism

در تابلویی که از 4 عکس ساخته شده شما می توانید رشته کوههای که در تابلوی آرکادیا دیده می شود را ببینید… بدون شک نقاش می خواسته به ما رازی را بگوید که این راز امروزه در سایه نکنولوژی قابل کشف است. هر کدام از 4 تابلو در گوشه ای از جهان پراکنده شده و ما جز به کمک اینترنت نمیتوانستیم اینها را یکجا جمع کنیم. شاید برای کشف راز آرکادیا بهتر باشد پی به پیام های 4 تابلو ببریم. احتمالا آرکادیا جایی درهمین کره خاکی است و رازی را در خود پنهان کرده است. در بخش نظرات همین یادداشت به کمک شما دوستان به تحلیل 4 تابلوی فرعی می پردازیم تا بتوانیم راز تابلوی اصلی را بهتر درک کنیم. تمام این مطالبی که گفته شد تازه مقدمه ای بود برای شروع مطالب اصلی…

جام مقدس ( بخش دوم )

17 دیدگاه


در یادداشت قبلی مقدمه ای  بر تابلویی نوشتم که شاید به نظر شما تابلویی معمولی اما زیبا بیاید. تابلویی که احتمالا بیان کننده 4 چوپان داستان ویرژیل بزرگ و یا شاید بیان کننده اسطوره ی ایزیس و اوزیریس باشد هنگامی که یکی از آنها در حالی که باردار است به مقبره شوهر خود می رسد.

اگر به تابلو با دقت بیشتری نگاه کنید، خواهید دید که بر روی گور عبارت  لاتین Et in Arcadia ego حک شده است. که در انگلیسی به  «And I am in Arcadia »  ترجمه می شود. منظور از «من» در این عبارت مرگ است. این اشاره هنگامی اهمیت پیدا می کند که بدانیم آرکادیا در زبان لاتین همان بهشت یا به عبارتی سرزمینی است که در آن مرگ و نیستی وجود ندارد.

علت ناراحتی و تعجب چوپان ها هم همین است که تصور آنها از سرزمینی که در آن زندگی می کنند چیز دیگری است. اما به هر حال «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی»

ریچارد اندریو Richard Andrew و پال شلبرگر Paul Shelberger  نویسندگان کتاب «بدن عیسی و راز 2000 ساله ی آن » عقیده ی دیگری دارند. آنها در کتاب خود چنین نوشته اند :

<<تصور اینکه تلفظ کلمه ی آرکادیا Arcadia به جای آرکادئی Arca dei  به کار رفته رفته باشد چندان مشکل نیست. پس در اینجا یک قلب لغوی صورت گرفته است. آرکادئی به معنی Ark of GOD  یا همان کشتی (صندوقچه ) خدا است. >>

او همچنین به کمک روش های زبان شناسی نتیجه می گیرد که عبارت لاتین نهایتا به صورت «من آرامگاه خدا را لمس کردم» ترجمه می شود، با اضافه کردن عبارت لاتین «sum»  آنها عبارت انگلیسی زیر را نتیجه گرفتند.

I touch the tomb of GOD, Christ

آیا به نظر شما این همان راز بزرگی است که مردان بزرگ سالها آن را از مردمان پنهان می کردند؟ آرامگاه جدبدی برای عیسی؟ خوب شاید زمان آن باشد که با دقت بیشتری به تابلو نگاه کنیم.

برای شروع شاید بد نباشد طبق اصول زیباشناسی آماتوری یک ستاره پنج پر در تابلو پیدا کنیم که چگونگی تشکیل آن واضح است و من فقط عکس آن را برای شما می آورم.

اما در سال 1970 میلادی  پرفسور کریستوفر کانفورد طی آنالیز دقیق و مبتنی بر اصول ریاضی که بر روی این تابلو انجام داد به ستاره ی پنج پر زیر رسید.


شاید شما مایل باشید که چگونگی دسترسی به این ستاره پنج پر که از تابلو بزرگتر شده است را بدانید. اما امروزه این ستاره پنج پر به کلی اصلاح شده است و آخرین ویرایش از این دست توسط دکترآدریان لودگ را در عکس زیر می توانید ببینید.

اما فکر می کنید که چرا چنین ستاره هایی باید مهم باشند تا کسانی با این سطح از سواد و معلومات وقت گرانبهای خود را جهت کشف آنها صرف کنند؟ علت این است که این ستاره ها در واقع اشاره به مکانی می کنند که در آن مکان مقبره ای کاملا شبیه به همین مقبره ای که در این نقاشی می بینید وجود دارد.به ستاره ای که از نقاشی بالا «های لایت» کرده ام و نقشه ای که به دنبال آن می آید دقت کنید.

ستاره دوم از روی نقشه ای بدست آمده که چندین شهر نزدیک به هم در جنوب فرانسه را تشکیل می دهند. نام این شهرها به ترتیب در زیر می آید.

5. Bugarach
9. Saint Just-et-le Bezu
12. Rennes le-Chateau
13. Coustaussa
14. Cassaignes
15. Serres

فکر می کنید چه ارتباطی بین شهرها و نقاشی وجود دارد. ؟ فکر می کنید چه ارتباطی بین مرد ویترووین و پوسین وجود دارد؟ همچنین بین برنینی و پوسین؟ عجیب نیست که ردپای دیر صهیون نیز در این تابلو پیدا می شود؟ عجیب تر این است که نشانه های موجود در تابلو شاید به عیسی و فرزندش ختم نشود و سر از نمادهای شیطانی درآورد…احتمالا در یادداشت های بعدی دیگر ملاحظه بلند شدن یادداشت را نخواهم کرد … در یادداشت بعدی چگونگی پیدایش ستاره ها را به طور کامل خواهیم دید و پس ازآن ارتباط آن با شهرهای جنوب فرانسه مشخص خواهد شد.

REFERENCES:

  1. Bellori, GP (1672) Le Vite di Pittori, Scultori & Archtetti. .
  2. Marin, I. Photocopied article ‘Towards a Theory of Reading in the Visual Arts: Poussin’s ‘The Arcadian Shepherds’ .
  3. Information from www.newadvent.org/RomanAcademies

جام مقدس ( بخش اول)

31 دیدگاه


با درود و عرض تبریک خدمت شما دوستان به مناسبت فرارسیدن بهار و سال خورشیدی جدید… تبریک گرم مرا پذیرا باشید و بدانید که همه ما در دنیای بزرگ یا کوچکی که داریم همواره با اهریمنان و دشمنانی روبرو هستیم که به صورت ناخودآگاه در افرادی که دوستشان داریم ظاهر می شوند. پس بهترین وسیله برای مبارزه با این روان مسموم که در نردیکترین دوستانمان ظاهر می شونداستفاده از لبخند ومهربانی است. همواره خنده رو خنده لب و خونگرم باشید تا اهریمنان از شما دور باشند.

و اما این نوشته را به سختی و تنبلی شروع کردم! عنوانی را برگزیدم بس دشوار و بس جذاب و به صورت یادداشت های پیاپی در ایام نوروز Nowrūz تقدیم شما خواهم کرد. از نیکولاس پوسین Nicolas Poussin شروع می کنم .

او نقاشی فرانسوی و هم دوره داوینچی بود که در قرن 16 میلادی می زیست و به سبک کلاسیک کار می کرد. او هم مانند بسیاری از نقاشان اروپایی قرن 16 بیشتر دوران کاری خود را در ایتالیا گذراند. امروز می خواهیم درباره یکی از آثار او به نام «Et in Arcadia ego» به معنای تحت اللفظی «من در آرکادیا بودم «بپردازیم. سپس از خلال بررسی تابلو به آثار داوینچی  و پس از آن به بحث شیرین جام مقدس خواهیم رسید.

rançais : Les Bergers d'Arcadie (Et in Arcadia ego) Date 1637-1638 Medium Oil on canvas Dimensions 87 × 120 cm Current location Deutsch: Musée du Louvre

در این تابلو 4 چوپان را می بینیم که به دقت در حال بررسی گور تازه یافته ای هستند که بر روی آن حروفی نوشته شده است. جمله ای که عبارت نسبتا معروف  «momento mori»  به معنی به «یاد آور که باید بمیری » از آن برداشت می شود.

شاید بد نباشد در اینجا بگویم که این تابلو پیچیدگیهای خاص خود را از نظر اسطوره ای و نمادی دارد و شاید خودم هم در ترتیب بیان داستان گیج شوم. داستان از این قرار است که این تابلو در واقع بر اساس داستان و روایتی از کتاب ویرژیل ترسیم شده است. ویرژیل مجموعه اشعاری دارد به نام «سرودهای شبانی» که چیزی شبیه به اشعار مولانای عزیزمان است. پوسین با ایده گرفتن از این بخش صحنه ای را ترسیم کرده است که وقتی به آن دقت می کنیم بسیار عجیب و متحیر کننده به نظر می رسد. فضای کلی تابلو اشاره دارد به افسانه «دافته و آپولون» در واقع این گور متعلق به دافته می باشد. در افسانه ها می خوانیم که  آپولون یا » خدای روشنانی» عاشق دافنه می شود. اما دافنه که در پاکی و راستی ثابت قدم است به او اهمیتی نمی دهد. در نهایت در اثر اصرار او، دافنه می پذیرد که با با او همبستر شود به شرطی که از او باردار نشود. اما بازهم در هنگام نزدیکی دافنه از پدرش کمک می طلبد و پدرش او را به درخت غار تبدیل می کند. اگر به درخت غار که درپس زمینه تابلو دیده میشود توجه کنیم می بینیم که اشاره به دافنه دیده می شود. اما شاید ذهن شما در این جملاتی که من نوشته ام ناخودآگاه راه خطا را پیموده است. نکته این است که در واقع دافنه چندان هم به خاطر پاکی و راستی امتناع نمی کرد ؛ بلکه او تمایلات همجنس خواهانه داشت.

حالا بحث دوم را باز می کنم … همانطور که می دانید نام تابلو تقریبا به معنی دوباره اتفاق افتادن یا دژاوو است. در اینجا فردی که که از شبانان و روستاییان سرزمین آرکادیا که در تمام ادبیات اروپایی به عنوان یک سرزمین شاد و بدون مرگ و میر نام برده می شود می گوید «من قبلا در اینجا بوده ام!» .پس حالا وقت آن است که به قضیه متامورفیس یا تناسخ برسیم. نقاش با انتخاب این صحنه در واقع تمایل داشته است تا ذهن بیننده را به سمت این دگردیسی که البته هم در نام سوژه دیده می شود و هم در داستان آپولو (تیدیل شدن به درخت غار) به ما بگوید که می توان زندگی دوباره داشت.

رنگ زرد روشن در اینجا به معنای اولوهیت  و تقدس است که بر تن تنها زن تابلو دیده می شود و  جالب است که از میان این چهار نفر فقط سایه یک نفر بر روی معبد افتاده است. سایه بر روی گور نماد مرگ و انسان مرده است. نفر سمت چپ گویا از فهمیدن راز میرا بودنش ناراحت است و بقیه بیشتر متفکر هستند.زن دستش را بر شانه مردی گذاشته است که بر سرش تاج زیتون دارد و ما را به یاد مسیح می اندازد اما زن پایین تنه خود را با لباسی همرنگ مرد مرده(آبی پوش) پوشانده است و گویا باردار است…به نظر شما رابطه ای وجود دارد؟ آیا فرزند زن از مرد آبی پوش است؟شاید زمانی که یهودا در آخرین شب پس از شام در نظر داشت به مسیح خیانت کند مسیح به او گفت اگر تو برای من سوگند پاک دامنی خورده ای پس باید به درخت غار تبدیل شوی…که اینچنین شد…!

Nicolas Poussin

رازهای سر به مهر طاق بستان

41 دیدگاه


در اواخر دوره ساسانی ابتدا تصمیم گرفتند که در حوالی پارسه  یا تخت جمشید اثری به یاد ماندنی برجای نهند اما در همان شروع تصمیم گرفتند که به جای خوش آب و هوایی همچون کرمانشاهان بیاندیشند… چنین شد که بنایی بسیار مهم و پرمعنی در کرمانشاه برجای مانده است که به نظر من رازهای سر به مهر زیادی دارد.

این بنا دارای جزییات مختلفی است که یکی از آنها مراسم تاج گذاری خسرو پرویز است که در ویکی پدیا درباره آن چنین می خوانیم:

مهمترین اثر در طاق‌بستان، طاق بزرگ با سنگ‌نگاره تاج‌گذاری خسرو پرویز است که دارای ایوانی با فضای مستطیل به عرض ۷ متر و ۸۵ سانتیمتر، ارتفاع ۱۱ متر و ۹۰ سانتیمتر و عمق ۷ متر و ۶۵ سانتیمتر است[۱۱] که در کنارهٔ ورودی طاق، سنگ‌نگاره‌ای از فرشتگان بال‌دار، درخت زندگی، مجالس شکار گراز و شکار مرغان و ماهیان در مرداب و نقش‌های فیل، اسب و قایق می‌باشد که حاکی از مراسم بزم و شادی است.

در زیر نقش تاج‌گذاری خسرو پرویز سواری زره‌پوش سوار بر اسب قرار دارد.

در این تصویر شاه در میان و در سمت راست وی فروهر[پانویس ۱] قرار دارد. فروهر تاجی کنگره‌دار بر سر دارد و حلقه فر ایزدی را به شاه می‌دهد. لباس شاه و نگاره فروهر تا حدی یکسان است. هر دوی آن‌ها شلواری چین‌دار به پا دارند که توسط بندی به مچ پایشان چسبیده است. هم‌چنین هر دو دارای کمربند و دست‌بند هستند. درسمت چپ شاه، میترا قرار دارد.

در سترگ‌ترین طاق، سه تندیس مشاهده می‌شود. شاه در میان، فروهر در سوی راست وی، که مانند تاج‌گذاری اردشیر دوم است و آناهیتا در سوی چپ شاه. آناهیتا ایزدبانوی آب‌هاست و نمود خرمی و سرسبزی.

خوب همانطور که خواندید و احتمالا با من همعقیده هستید که این بنا ، بنایی است با طراحی کاملا سمبلیک به این معنی که استفاده از عناصری همچون درخت زندگی ، گلهای لوتوس ، ستاره هفت پر ،کنگره ها و اعداد  تکرار شونده ، آناهیتا و فرشته های پیروزی و تاج خسرو پرویز، شکل هندسی بنا و … هرکدام می تواند مبحثی جدا برای بحث کردن درباره نمادهای به کار رفته در این سازه باشد. اما برای شروع آنچه نظر من را به خود جلب کرده است نماد » هلال ماه» درست در نوک قوس می باشد.

جزییات طاق بستان...هلال ماه

این نماد از آنجا برای من تعجب آور بود که توجه به ماه و هلال ماه چندان پر رنگ نبوده است و اگر قرار بر این باشد که بخواهیم پیش بینی کنیم که در این مکان خاص از طاق به عنصری مناسبتر است به نظر خورشید با فرضیات ما سازگارتر می بود. اما چطور شد که این چنین ماه را که ما امروزه به عنوان نمادی برای مسلمانان می شناسیم قبل از هجوم اعراب در یک اثر مهم ایرانی می بینیم؟!؟ برای حل معما طبق روش همیشگی به جستجو در مفهوم نمادها می پردازیم:

– در آیین میترا ،گاو نماد ماه و زمستان به دست مهر که نماد خورشید است کشته می شود. قبلا در اینجا درباره شکار گاو توسط شیر که نماد نوروز بود صحبت کرده بودیم که خط سیر این دو نماد به طریقی با هم تطابق دارد.

– در بیشتر نگاره ها بر بالای تاج سلاطین ساسانی مثل همین نقش برجسته طاق بستان خورشید بر بالای تاج مشاهده می شود. رومی ها به عنوان رقیب ایران در آن دوران در نامه های خود شاهان ایرانی را «خورشید شرق»  و قیصر روم را «ماه غرب» می نامیدند.

– همانطور که در این نقش برجسته می بینید نشان شیر و خورشید یک بار همراه با ماه به کار رفته است.

بيزانسيها اين پيروزي بر فليپ و سپاهيان او را معجزه خدايان دانستند و از آن روز، شكل ماه نو را، كه ياد آور پيروزي بر دشمن بود، بر سكه هاي خويش زدند و بر درفشهاي خود سوزن دوزي كردند .
ماه نو اندك اندك رمز و نشانه شهر بيزانس  شد (چه در دوران بت پرستی و چه در دوران مسیحیت) و امروز هم بر پرچم فاتحان قسطنطنيه همچنان باقي است.

– ایرانی ها در دوران باستان یک آشامیدنی از گیاه هیوم به دست می آوردند که بسیار مطبوع بود و به ایزدان تقدیم می کردند. هر کس از این نوشدنی می نوشید جاودانه می شد. بعدها ماه را تجسم این گیاه دانستند و گفتند که این گیاه فقط در ماه می روید. ماه در اساطیر ایرانی بر خلاف بسیاری از اسطوره های جهانی عنصری مذکر است.ماه با حاصل خیزی و رویش گیاهان و درختان در ارتباط است. مراحل ماه در آسمان نماد تولد و مرگ است و از همین طریق ابدیت و بی مرگی و تجدید حیات را تداعی می‌کند. در واقع ماه صورت‌های مختلفی به خود می‌گیرد. اولین ربع، ماه نیمه، ماه تمام و آخرین ربع. دائما کاسته و پر می‌شود، می‌میرد و ولادت می‌یابد. ماه هم مثل مار و آب تجدید حیات و دگردیسی دارد.
ماه بخشنده باران به شمار می‌رود و از همین رو با باروری در ارتباط است. عقیده بر این است که باروری جانوران مثل حاصل خیزی گیاهان، تابع ماه است.
ماه با مرگ هم بی ارتباط نیست. زیرا سه شب در آسمان دیده نمی‌شود ولی در واقع این نوع مرگ، نوع دیگر زندگی است. در اساطیر ایرانی، ماه خاصیت تطهیر کنندگی هم دارد. در اوستا، هفتمین یشت به ماه نسبت داده شده است.

با اطلاعات  بالا و نکات پایین که دال بر اهمیت جایگاه هندسی این نماد است من نتوانستم نتیجه قابل قبولی بگیرم :

اگر با دقت نگاه کنید خطی فرضی که ماه را به دو نیمه تقسیم می کند و از میان کنگره بالایی هم می گذرد کل بنا را به دو نیمه متقارن تبدیل می کند.

این خط فرضی به همراه دایره هایی که مراکز آن اهورامزدا و آناهیتا می باشد  پادشاه را در یک همپوشانی (قسمت هاشور زده) قرار داده است که نشان دهنده قدرت پادشاه است و البته با حالت معکوسی که نسبت به قوس پادشاه دارد همانند یک عدسی انرژی را از سمت آسمان جذب می کند.

با این حال می توانم این موضوع را پیش بکشم که حتما در ترسیم این ماه هنرمند یا طراح گوشه چشمی به تاج شاپور دوم داشته است. به تصویر زیر نگاه کنید. در تاج شاه یک ماه را می بینید که توسط کنگره ای کاملا مشابه کنگره های بالای طاق بستان در برگرفته شده است.

اما به هر حال چرایی موضوع را روشن نمی کند… به نظر شما نقش ماه در این بنا چیست؟

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: