حتما همه ی شما «جمشید شاه» را می شناسید… پادشاهی است که به غلط پنداشته می شود که سازنده ی تخت جمشید است و البته به درست آن را آورنده ی نوروز می شناسند. اما کمتر کسی است که تصویری از این پادشاه اسطوره ای دیده باشد.نه در نگاره های پارسه یا همان تخت جمشید و نه در هیچ کجای دیگر ایران  نگاره ای منسوب به جمشید شاه دیده نشده است. این موضوع البته باعث تعجب است.

برای فهمیدن این مطلب اجازه بدهید ابتدا خلاصه ای از این اسطوره را از کتاب مهرداد بهار برای شما نقل کنم:

اهورامزدا خدایی بود که دین را به جم ارائه داد و او نپذیرفت ، پس او را پاسدار و سالار جهان کرد و در دوران پادشاهی او هیچ اهریمن و مرگ و پیری نبود.او جهان را سه برابر فراخ کرد و سیزده در کالبد دیوان بود تا بتواند در دوزخ بماند و راز سلطه دیوان را بیابد. به این ترتیب عمر جاویدان یافت. پس از آن مغرور شد و به دروغ ادعای چیزی را کرد که نمی دانست و گفت  من انسان و درخت و زمین را آفریدم و چون ادعای چیزی را کرد که نداشت پس فره ایزدی از او برفت و دیوان او را میرنده کردند و کیفر دادند که البته شاهنامه در اینجا اشاره کرده است که ضحاک او را به دو نیم کرده است که مطابقت دارد. به هر سوی او توبه کرد و در آن دنیا شاه بهشت شد.

ضحاک بر تخت شاهی در حال نصف کردن جمشید...!

شاید بد نباشد این مکالمه جالب را بین هرمزد و جمشید بیاورم :

هرمزد: ای جم نیکو از من بپذیر آموزش و بردن دین را و او به من پاسخ داد که من نه دهنده ام و نه آموزنده ام آموزش و بردن دین را. آن گاه من به او گفتم پس جهان من را فراخ کن و آن را ببالان  و پاسداری و سالاری آن را بپذیر پس او پذیرفت و «برنده ی » شاهی شد…

ریشه کلمه ی برنده شدن احتمالا در همینجاست… به هر حال از بحث خارج نشویم.

برای پیدا کردن نشانه ای از جمشیدشاه به ناچار به نام اصلی او مراجعه می کنیم. در اوستا به او یمه yima  و در سانسکریت به او Yima می گویند. اتفاقا در اساطیر هندو اروپایی هم «جم» داریم که با همین نام Yima شناخته می شود و البته هنوز هم در هند پرطرفدار است. او هم همانند جمشید شاه سرور و پادشاه بهشت و مردگانی است که به سعادت ابدی رسیده اند. یمه یا همان جم در اوستا دارای خواهری است که بنا به تحریک او با وی همبستر می شود و مردمان این دنیا پدید می آیند. یعنی او پدر تمام انسانها محسوب می شود . نام خواهر جم ، جمگ است.

جمشید شاه؟!؟

در واقع Yama یک اسطوره ی جهانی است به شکل های مختلف  در فرهنگ های مختلف حضور داشته است. همانطور که در لینک اشاره شده می بینید او در نپال ، تبت ، هند ، کره و به طور کلی کشورهای آسیایی به اسامی مختلف دیده شده است و در ایران هم به نام جمشید شناخته می شود.البته تناقض موجود در داستانهای اساطیری ما را کمی گیج می کند… مثلا آورده اند که اولین کشف کننده شراب یکی از زنان حرمسرای جمشید شاه است که به طور اتفاقی آن را از میوه های فاسد شده پیدا کرد… اما جمشید که خود انسان اول بوده حرمسرا از کجا آورده است؟

اما چرا در آثار باستانی ما هیچ نشانه ای از جمشید نیست؟شاید علت آن این باشد که جمشید همان میترا خدای ایرانیان می باشد که در همه ملل فرهنگ آن رخنه کرده است… البته برای ان نیز دلایلی چند در دست است:

بیشتر اوقات نگاره «یمه» را سوار بر گاو نشان می دهند… اگر به خاطر داشته باشید و به پیوند میترا که در همین وبلاگ به آن پرداخته ایم بروید می بینید که میترا هم همواره در کنار گاوی ترسیم می شود.

تصویری از یمه

دومین مورد :مهر یا میترا در آغاز بهار تجدید قدرت یا سلطنت می کند، همچنین نوروز و پیروزی جمشید نیز در بهار است.

سومین مورد:میترا و جمشید هر دو وظایف مشابهی دارند شامل برکت بخشی ،جنگاوری و حامی پیمانها بودن.

چهارمین مورد: میترا کاخی در البرز دارد که در آن نه شب هست و نه تاریکی و نه سرما و نه گرما ، نه بیماری و نه مرگ و جمشید  نیز چنین کاخی در البرز ساخته است.

پس می بایستی جمشید همان میترا باشد که البته تصویر میترا به وفور در نگاره های ایرانی دیده شده است. به نظر شما چطور؟ صحیح است؟