در اواخر دوره ساسانی ابتدا تصمیم گرفتند که در حوالی پارسه  یا تخت جمشید اثری به یاد ماندنی برجای نهند اما در همان شروع تصمیم گرفتند که به جای خوش آب و هوایی همچون کرمانشاهان بیاندیشند… چنین شد که بنایی بسیار مهم و پرمعنی در کرمانشاه برجای مانده است که به نظر من رازهای سر به مهر زیادی دارد.

این بنا دارای جزییات مختلفی است که یکی از آنها مراسم تاج گذاری خسرو پرویز است که در ویکی پدیا درباره آن چنین می خوانیم:

مهمترین اثر در طاق‌بستان، طاق بزرگ با سنگ‌نگاره تاج‌گذاری خسرو پرویز است که دارای ایوانی با فضای مستطیل به عرض ۷ متر و ۸۵ سانتیمتر، ارتفاع ۱۱ متر و ۹۰ سانتیمتر و عمق ۷ متر و ۶۵ سانتیمتر است[۱۱] که در کنارهٔ ورودی طاق، سنگ‌نگاره‌ای از فرشتگان بال‌دار، درخت زندگی، مجالس شکار گراز و شکار مرغان و ماهیان در مرداب و نقش‌های فیل، اسب و قایق می‌باشد که حاکی از مراسم بزم و شادی است.

در زیر نقش تاج‌گذاری خسرو پرویز سواری زره‌پوش سوار بر اسب قرار دارد.

در این تصویر شاه در میان و در سمت راست وی فروهر[پانویس ۱] قرار دارد. فروهر تاجی کنگره‌دار بر سر دارد و حلقه فر ایزدی را به شاه می‌دهد. لباس شاه و نگاره فروهر تا حدی یکسان است. هر دوی آن‌ها شلواری چین‌دار به پا دارند که توسط بندی به مچ پایشان چسبیده است. هم‌چنین هر دو دارای کمربند و دست‌بند هستند. درسمت چپ شاه، میترا قرار دارد.

در سترگ‌ترین طاق، سه تندیس مشاهده می‌شود. شاه در میان، فروهر در سوی راست وی، که مانند تاج‌گذاری اردشیر دوم است و آناهیتا در سوی چپ شاه. آناهیتا ایزدبانوی آب‌هاست و نمود خرمی و سرسبزی.

خوب همانطور که خواندید و احتمالا با من همعقیده هستید که این بنا ، بنایی است با طراحی کاملا سمبلیک به این معنی که استفاده از عناصری همچون درخت زندگی ، گلهای لوتوس ، ستاره هفت پر ،کنگره ها و اعداد  تکرار شونده ، آناهیتا و فرشته های پیروزی و تاج خسرو پرویز، شکل هندسی بنا و … هرکدام می تواند مبحثی جدا برای بحث کردن درباره نمادهای به کار رفته در این سازه باشد. اما برای شروع آنچه نظر من را به خود جلب کرده است نماد » هلال ماه» درست در نوک قوس می باشد.

جزییات طاق بستان...هلال ماه

این نماد از آنجا برای من تعجب آور بود که توجه به ماه و هلال ماه چندان پر رنگ نبوده است و اگر قرار بر این باشد که بخواهیم پیش بینی کنیم که در این مکان خاص از طاق به عنصری مناسبتر است به نظر خورشید با فرضیات ما سازگارتر می بود. اما چطور شد که این چنین ماه را که ما امروزه به عنوان نمادی برای مسلمانان می شناسیم قبل از هجوم اعراب در یک اثر مهم ایرانی می بینیم؟!؟ برای حل معما طبق روش همیشگی به جستجو در مفهوم نمادها می پردازیم:

– در آیین میترا ،گاو نماد ماه و زمستان به دست مهر که نماد خورشید است کشته می شود. قبلا در اینجا درباره شکار گاو توسط شیر که نماد نوروز بود صحبت کرده بودیم که خط سیر این دو نماد به طریقی با هم تطابق دارد.

– در بیشتر نگاره ها بر بالای تاج سلاطین ساسانی مثل همین نقش برجسته طاق بستان خورشید بر بالای تاج مشاهده می شود. رومی ها به عنوان رقیب ایران در آن دوران در نامه های خود شاهان ایرانی را «خورشید شرق»  و قیصر روم را «ماه غرب» می نامیدند.

– همانطور که در این نقش برجسته می بینید نشان شیر و خورشید یک بار همراه با ماه به کار رفته است.

بيزانسيها اين پيروزي بر فليپ و سپاهيان او را معجزه خدايان دانستند و از آن روز، شكل ماه نو را، كه ياد آور پيروزي بر دشمن بود، بر سكه هاي خويش زدند و بر درفشهاي خود سوزن دوزي كردند .
ماه نو اندك اندك رمز و نشانه شهر بيزانس  شد (چه در دوران بت پرستی و چه در دوران مسیحیت) و امروز هم بر پرچم فاتحان قسطنطنيه همچنان باقي است.

– ایرانی ها در دوران باستان یک آشامیدنی از گیاه هیوم به دست می آوردند که بسیار مطبوع بود و به ایزدان تقدیم می کردند. هر کس از این نوشدنی می نوشید جاودانه می شد. بعدها ماه را تجسم این گیاه دانستند و گفتند که این گیاه فقط در ماه می روید. ماه در اساطیر ایرانی بر خلاف بسیاری از اسطوره های جهانی عنصری مذکر است.ماه با حاصل خیزی و رویش گیاهان و درختان در ارتباط است. مراحل ماه در آسمان نماد تولد و مرگ است و از همین طریق ابدیت و بی مرگی و تجدید حیات را تداعی می‌کند. در واقع ماه صورت‌های مختلفی به خود می‌گیرد. اولین ربع، ماه نیمه، ماه تمام و آخرین ربع. دائما کاسته و پر می‌شود، می‌میرد و ولادت می‌یابد. ماه هم مثل مار و آب تجدید حیات و دگردیسی دارد.
ماه بخشنده باران به شمار می‌رود و از همین رو با باروری در ارتباط است. عقیده بر این است که باروری جانوران مثل حاصل خیزی گیاهان، تابع ماه است.
ماه با مرگ هم بی ارتباط نیست. زیرا سه شب در آسمان دیده نمی‌شود ولی در واقع این نوع مرگ، نوع دیگر زندگی است. در اساطیر ایرانی، ماه خاصیت تطهیر کنندگی هم دارد. در اوستا، هفتمین یشت به ماه نسبت داده شده است.

با اطلاعات  بالا و نکات پایین که دال بر اهمیت جایگاه هندسی این نماد است من نتوانستم نتیجه قابل قبولی بگیرم :

اگر با دقت نگاه کنید خطی فرضی که ماه را به دو نیمه تقسیم می کند و از میان کنگره بالایی هم می گذرد کل بنا را به دو نیمه متقارن تبدیل می کند.

این خط فرضی به همراه دایره هایی که مراکز آن اهورامزدا و آناهیتا می باشد  پادشاه را در یک همپوشانی (قسمت هاشور زده) قرار داده است که نشان دهنده قدرت پادشاه است و البته با حالت معکوسی که نسبت به قوس پادشاه دارد همانند یک عدسی انرژی را از سمت آسمان جذب می کند.

با این حال می توانم این موضوع را پیش بکشم که حتما در ترسیم این ماه هنرمند یا طراح گوشه چشمی به تاج شاپور دوم داشته است. به تصویر زیر نگاه کنید. در تاج شاه یک ماه را می بینید که توسط کنگره ای کاملا مشابه کنگره های بالای طاق بستان در برگرفته شده است.

اما به هر حال چرایی موضوع را روشن نمی کند… به نظر شما نقش ماه در این بنا چیست؟