یک لحظه، یک عکس از یک زمان شناور…

دخترکانی خسته اما پرانرژی، ظریف اما قوی، آماده رفتن اما مشتاق در فضایی که استادی پیر اما سرزنده با اثری که جمع سنت و مدرنیته است و ترکیبی از تکنیک های قدیم و جدید…

…تابلویی برا حس کردن هنر

«کلاس رقص» اثر ادگار دگا نقاش فرانسوی بدون شک یکی از آن سری نقاشی هایی است که مفهوم زندگی،  زمان و حس را با ظرافت تمام به تصویر کشیده است.

Artist: Edgar Degas Start Date: 1871 Completion Date:1874 Style: Impressionism Genre: genre painting Technique: oil Material: canvas Dimensions: 85 x 75 cm Gallery: Musée d'Orsay, Paris, France

کلاس رقص باله رو به اتمام است. شاگردان خسته و مشتاق اند. حرکات کششی انجام میدهند و لباس، روبان و موی خود را درست می کنند. با دقت به استاد سرسخت با تجربه ی خود گوش می دهند که در اینجا تصویری از Jules Perrot استاد سرشناس رقص در آن دوره بوده است.

در واقع باله در آن دوران برای ادگار که از خانواده ای ثروتمند بود جذابیت خاصی داشته است. رقص باله با ظرافت برآمده از قدرت خود به روایت داستان می پردازد. برای اینکه یک بالرین ماهر باشید باید به پاها و بدن خود سختی و رنج طاقت فرسایی تحمیل کنید تا به ظرافت مورد نیاز روایتگری برسید.  باله برای من به شخصه نمادی از روایتگری بر مبنای صلح است به این معنا که یک بالرین برای بدست آوردن مهارت ناچار است ابتدا رنج و سختی را به شخص خود تحمیل کند تا بتواند بازیگر نقش داستانهای تاریخی یا عاشقانه باشد در غیر اینصورت هیچکس حاضر نیست نمایش یک بالرین زمخت را تماشا کند. در جریان این آموزش، انسان به ارزش انسان پی می برد نه به این خاطر که استادش به او «دیکته» می کند بلکه به این خاطر که انسان بودن را حس می کند.

جزئیات تابلو

 

در بالا گفتم که این نقاشی حس زیبای زندگی را منتقل می کند از آن جهت که دخترکان جوان سرشار از انرژی می بایست انرژی خود را به کمک  تجربه ی پیرمرد در مسیر صحیح قرار بدهند، یاد بگیرند و نقش آفرینی را بیاموزند و آن را بهتر از گذشتگان اجرا کنند و در نهایت خودشان آن را به نسلهای بعد منتقل کنند.  دقیقا همان اتفاقی که در دنیا اتفاق می افتد و یا » به طور ترسناکی» تلاش می کنیم که اتفاق بیافتد. تاریخ را می آموزیم( نقش های رقص) ، آن را بهتر اجرا می کنیم(البته تا چه حد؟ به هر حال انسان محدود است) و در نهایت آن را برای بازماندگان به جا می گذاریم تا ما را بهتر تکرار کنند…!

داستایوسکی در کتاب «خانه ی اموات» می گوید :بزرگترين موهبتي كه خداوند به انسان مي دهد ، عادت است . عادت به همه چيز ، هر چند تلخ و سخت و دردناك باشد ، مي تواني تحملش كني ، او درست مي گويد ، اما بدترين چيز همين عادت است ، عادت است كه احساس را از تو مي گيرد و به جاي آن فقط قدرت ادامه  ي زندگي مي دهد ، يك زندگي كج دار و مريز ، خاطراتت نابود مي شوند ، مثل اين است كه زخمي عميق ، بي صدا برقلبت ريشه مي دواند و تو،روزي ، متلاشي مي شوي .

جزئیات تابلو

بد نیست بدانیم که ادگار دگا بیشتر آثار خود را به رقص باله و اسب های زیبا اختصاص داده است. در هر دو جنب و جوش فراوان، عضلاتی قوی ولی ظریف و  تکراری صلح آمیز به چشم میخورد. شاید اگر او در دوره ما زندگی می کرد به عکاسی می پرداخت تا بتواند لخظه های ناب را برای ما شکار کند.

به قول سهراب :

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم/ زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت/ زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست…

 

 

 

منابع:

http://www.wikipaintings.org/en/edgar-degas/the-dancing-class-1874

http://mentalfloss.com/article/17627/feel-art-again-dance-class