همه ی زنان مرموز تابلوهای داوینچی

55 دیدگاه


پیش نویس: ابتدا قصد داشتم یادداشتی درباره هنرمند پست مدرن به نام مارک تانسی بنویسم اما مطلب مقداری سنگین بود و نیاز به تحقیق بیشتری داشت پس ترجیح دادم این یادداشت را زودتر بیاورم.

هنگامی که تکه های پازل را در کنار هم قرار می دهیم جرقه هایی در ذهنمان ایجاد می شود که شاید ساختار ذهنی ما را به هم بریزد. این به هم ریختن برای بعضی خوشایند و برای برخی ناخوشایند و برای بعضی دیگر بی معنی است و به سرعت به ساختار اولیه باز می گردند.

می خواهم یک بررسی کلی بر روی زنان تابلوهای داوینچی داشته باشم. اگر به صورت آماری هم بررسی کنیم می بینیم که بیشتر شخصیت های اصلی تابلوهای داوینچی مربوط به زنان میباشند. در این میان آنطور که به نظر من آمده است شباهت های خاصی بین صورت زنان در بین تابلوهای بعد از شام آخر داوینچی وجود دارد. نقطه ی کانونی این شباهت ها به طور خاصی لبها و گونه های این زنان است. حتی چشم ها نیز بیشتر به صورت رو به پایین کشیده شده و نگاه بیننده را از چشم به لب هدایت می کند.

برای شروع من تعدادی تصویر که از تابلوهای مختلف داوینچی می باشد را بریده ام و با تاریخ ترسیم آن در پایین برای شما می آورم. مقایسه به عهده خودتان :

Madonna of the Rocks. 1482-1486

قبلا در این یادداشت نقاشی بالا را تفسیر کرده بودیم.

Virgin and Child with St. Anne. c.1502-1516

قبلا در این یادداشت نقاشی بالا را تفسیرکرده بودیم.

Mona Lisa (La Gioconda). 1503-150

قبلا در این یادداشت کمی درباره نقاشی مونالیزا صحبت کردیم.

The Virgin of the Rocks. 1506-1508

خوب… حالا  با دیدن تصاویر بالا و شباهت های آنها می خواهم 2 تابلو زیر را به عنوان نتیجه گیری بیاورم. یکی از دو تابلو ، تابلوی شام آخر است. شاید شما هم درباره وضعیت مرموز فردی که در کنار مسیح نشسته است چیزهایی شنیده باشید. بعضی ها می گویند او از حواریون نیست بلکه زنی است به نام مریم مگدالنا ( یا همون مجدلیه، قابل توجه بعضی ها) که روایات او در داستان های مسیحی و غیر مسیحی بسیار متغیر است اما نقطه مشترک همه آنها این است که به دست مسیح به راه راست هدایت شد.

از طرف دیگر مریم مگدالنا و مادر مسیح یعنی مریم عذرا در کارهای  مسیح به نظر می رسد که دارای شباهت های خاصی هستند و نیز هیچ گاه به صراحت نمی توان ادعا کرد که داونیچی از شخصیتی به نام مریم مگدالنا استفاده کرده است. به نظر می رسد این شباهت ها ما را به سمت موضوع خاص و آن هم» زن» بودن و به طور جزئی «مادر» و یا «الهه» بودن این شخصیت هدایت می کند.

حالا شباهت صورت و فیگور فردی که در تابلوی شام آخر سمت چپ مسیح (از دید بیننده) نشسته است و لباسی آبی با روپوشی صورتی رنگ دارد ببینید:

The Last Supper. c.1495-1498. Oil and tempera on plaster. Santa Maria delle Grazie, Refectory, Milan, Italy

پس از آن باید توجه شما را به یکی از آخرین تابلوهای داوینچی جلب کنم. تابلوی لدا و قو :

Copy of the Leda and the Swan by Leonardo. c.1505-1510. Oil on wood. Earl of Pembroke, Wilton House, Salisbury, UK

جالب ترین بخش سری تابلوهای داوینچی شاید همینجا باشد. اگر به توضیح لدا و قو توجه کنید متوجه منظور من می شوید. هنگامی که در اساطیر یونان زئوس خدای خدایان اسیر زیبایی لدا می شود در هیبت یک قو به زمین فرود می آید و با او عشق بازی می کند. لدا دختر پادشاه اسپارت است. جالب بود نه؟ حتما شما هم متوجه شباهت داستان لدا و مریم عذرا و همچنین مریم مگدالنا  هم شدید. شباهت بین صورت چهره با تابلوهای قبلی را هم در نظر بگیرید. کسانی که همراه با مطالب وبلاگ جلو می آیند بیشتر متوجه  منظور من میشوند.

افاضات اضافی:

می توان با نمادها و تصاویر و رازها انسان ها را گیج و شگفت زده کرد . می توان تفسیرها و تحلیل های مختلف از هر موضوعی داشت. می شود ناخودآگاه به سمت حقیقت یا جهل رفت. اما همیشه باید بدانیم که تمام سرگیجه های فلسفی و رازهای نهفته چیزی جز علم نیست. ساحره و جادوگری که با ترفندهای خود و پیش گویی های خود ما را شگفت زده می کند مسلما چیزی از ماورا نمی داند و فرستاده الهی نیست بلکه فردی دانشمندتر نسبت به زمان خود است و یا شاید علم را از جایی ، مثلا کتابی ، یافته و برای فریب مردمان به کار می گیرد. علمی که شاید خود هم آن را درک نکند  به همین سبب در دخمه تاریک خود پنهان می ماند. در میان همه ی خدایان این خدای هوش و ذکاوت است که تا کنون باقی مانده است اما ناگفته پیداست که هیچ گاه حریف خدای احساس نشده است.

منابع:

http://www.abcgallery.com

http://en.wikipedia.org/wiki/Leda_%28mythology%29

داوینچی «صورت خدا» را در نقاشی های خود مخفی کرده بود؟

115 دیدگاه


همانطور که می دانید یادداشت قبلی  هنوز ناتمام مانده است اما به دلیل اینکه نیاز به پژوهشی بیشتر دارد فعلا به بررسی تابلوهایی از داوینچی می پردازیم که به تازگی شوخی های ما درباره او جدی شده و قبرش را برای یافتن رازهای تابلوی مونالیزا نبش کرده اند!

بدون شک آثار داوینچی به قدری جالب است ونیز تحقیقات درباره این آثار به قدری زیاد است که اگر کل مطالب وبلاگ را به این موضوع اختصاص دهیم سوژه کم نخواهد آمد.
امروز تابلویی از داوینچی را مورد بحث قرار می دهیم که عنوان مشابه دو تابلوی او یعنی تابلوهای  مریم عذرا و کودک و قدیسه حنا(st.anne) است.
تابلوی اول با حضور یحیی تعمید دهنده کشیده شده و به سفارش راهبان کلیسای سرویتservitte است در حالی که تابلوی دوم بدون حضور یحیی است و احتمالا در آینده آن را مورد بررسی قرار می دهم.گویا هدف اصلی تابلو نشان دادن تقدس مریم می باشد و از طرفی باید توجه داشت که یحیی تعمید دهنده قدیس حامی فلورانس به حساب می آید و نیز حنا مادر مریم نیز در بین مردم فلورانس شخصیتی محبوب بوده است پس این نقاشی یک نقاشی ملی نیز به حساب می آمده است.
همانطور که می بینید حنا و مریم همانند دو خواهر تصویر شده اند در حالی که تفاوت سنی آن دو بسیار زیاد بوده است.


از طرفی مریم با حالتی سبک و متعادل بر روی پای مادرخود نشسته است. اصولا طریقه نشستن مریم در هر تابلویی جایگاهی نمادین دارد مثلا در همین تابلو بیشتر به جنبه انسانی و مادرانه مریم توجه شده است در حالی که در نوشت های قبلی مثلا در اینجا که اثری از ربنس است به صورت یک ملکه و در یادداشتی دیگر از همین وبلاگ در اینجا که تابلویی اثر  داوینچی است حالتی متواضعانه و البته مقتدر و در این تابلو اثر میکل آنژ او را به صورت ملکه آسمان ها و فردی مقدس تصویر کرده است.
به هرحال آنچه در این تابلو به چشم می آید این است که نشان می دهد که مریم از حنا است و مسیح تقدس خود را نه از مادرش بلکه از آسمان (اشاره دست حنا را ببینید) گرفته است.نکات دیگری که فهرست وار به آنها اشاره می کنم حالت اشاره دو انگشت کودک است که نماد مسیحیت است و نیز کامل نبودن نقاشی دستهای مریم است و نیزپاهای آنها و همچنین گویا بدن مریم و حنا با هم یکی شده اند که می تواند اشاره به یگانگی خانواده آنها داشته است. و همچنین طبق معمول یحیی تعمید دهنده همانند یک کودک تصویر شده است.

حالا به بخش جالب این تابلو می رسیم. اگر یادتان باشد قبلا درباره  اهمیت آیینه کردن در اثار داوینچی صحبت کرده بودیم که پیوند آن در اینجاست.

حالا در این تابلو محققی به نام Aislinn Simpson به کمک همین ترفند به نکاتی جالب دست پیدا کرده است.

او تصویری مشترک در این تابلو و تابلوی مونالیزا یافته است که آن را  «چهره خدا » نامیده است.

"صورت خدا " در تابلوی مریم و قدیس حنا

همچنین در پیوندی که از سایت تلگراف برای شما می گذارم مشابه همین تصویر توسط همین محقق در نقاشی مونالیزا پیدا شده است. ببینید:

چهره خدا در نقاشی مونالیزا




هنگامی که ربنس بزرگ مهارت خود را به رخ داوینچی نابغه می کشد

47 دیدگاه


هنگامی که شروع به نوشتن درباره داوینچی میکنم احساسات متضادی به سراغم می آید. از طرفی نبوغ  بی مانند او و از طرفی کارهای  عجیب و اعصاب خورد کن  او از هر دو سو به ذهنم فشار  می آورد. می توان گفت  تقریبا تمام نقاشی های مهم داوینچی از همان روزهای اول رو به خرابی رفتند تنها به دلیل اینکه داوینچی دقیقا همین پروژه ها را برای تست کردن روش های جدید نقاشی بر روی دیوار انتخاب کرده بود. به همین دلیل است که بازسازی کارهای داوینچی از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا این آثار به شدت آسیب دیده هستند.(جا دارد در اینجا یادی هم از آقای ابراهیمی هنرمند کشورمان کنیم که در حال بازسازی تابلوی شام آخر است).این بازسازی شبیه به بازسازی اثری ادبی و مهم به عنوان مثال شاهنامه فردوسی است که محققین با توجه به خیلی از جنبه ها کلمات از دست رفته یک بیت شعر را که پاک شده یا خوانا نیستند , تکمیل می کنند. اگر خاطرتان باشد در یکی از پست های قدیمی درباره ملاقات رافائل و داوینچی نوشتیم که در آن یکی از نقاشی های داوینچی در حال از بین رفتن بود.

حال می خواهم همین اثر را به شما نشان بدهم و از بازسازی آن توسط ربنس خبر دهم .

جنگ آنگیاری اثر داوینچی

The Battle of Anghiari (copy of a detail1503-05

.Drawing.Galleria degli Uffizi, Florence

اثر بالا به سفارش دولت جدید فلورانس همزمان به داوینچی و میکل آنژ سفارش داده شد و موضوع آن جنگی است که چندین سال قبل از آن بین فلورانس و میلان درگرفته بود و در آن فلورانسی ها پیروز شده بودند. من بسیار به دنبال اثر میکل آنژ در همین زمینه گشتم اما چیزی پیدا نکردم و حدسم این است که با توجه به روایتی که در پیوند مورد اشاره در ابتدای یادداشت برای شما آوردم میکل آنژ پس از عصبانیت از ادامه کار منصرف شده باشد.

داوینچی در این اثر صحنه ای بسیار هیجان انگیز و جالب را به تصویر در آورده که در آن حفظ پرچم به عنوان نماد فلورانس گویی از همه چیز برای سربازان مهمتر است. دو جنگجوی سمت چپی گویا فلورانسی هستند و سمت راستی ها میلانی و در زیر آنها سربازان شکست خورده دیده می شوند. جالب است بدانید این اثر 2 بار توسط بی احتیاطی داوینچی از بین رفت نه یک بار. در ادامه تصویری که ربنس از روی این اثر کپی کرده است را می آورم تا با هم مقایسه کنیم.

جنگ آنگیاری اثر ربنس

Peter Paul Rubens c. 1603. Copy of the Battle of Anghiari by Leonardover-painted with
watercolour. Louvre, Paris, France

اثر بالا جدا اثری  نفس گیر و جذاب است! به نظر من ربنس با این کار خود مهارتش را به رخ داوینچی کشیده است. شما کاملا احساسات واقعی افراد و خشم وخشونت آن را حس می کنید. حتی یک عکاس هم نمیتوانست چنین لحظه خاصی را شکار کند . صورت افراد و اسب ها با دقت تمام و ظرافت بی نظیری کشیده شده است و در جزییات از هر نظر از اثر داوینچی زنده تر جلوه می کند .

اما در این میان نیز نباید یک نکته مهم را فراموش کنیم.  به راستی چنین ترکیب خاصی که گویی تمام افراد و اسب ها در هم پیچیده شده اند اما باز هم در این میان نمادها و اسلوب نیزبه دقت رعایت شده است جز از فکر داوینچی نابغه از  کس دیگری بر می آید؟

به نظر شما آیا ربنس بدون دیدن  اثر اول می توانست چنین ترکیبی خلق کند؟حالتی که اوج نبرد را به صورتی که همزمان هم خشم و هم نفرت و هم ترسو وحشت ونیز تلاش و قدرت مردان و اسب ها را یکجا نشان دهد ؟

منابع:

http://www.abcgallery.com

http://www.wga.hu/frames-e.html?/html/l/leonardo/06anghia/1battle3.html

سایت رسمی داوینچی

تینترتو(Tintoretto) در مقابل داوینچی:ایده تابلوی شام آخر

63 دیدگاه


هنگامی که صحبت از تابلوی شام آخر میشود مسلما همه به یاد شاهکار داوینچی میافتند..تابلویی که رازهای زیادی در دل خود جای داده است..اما تا به حال شده از خودتان بپرسید اگر کس دیگری این تابلو را میکشید چه میشد؟و یا اگر شما یک هنرمند بودید بعد از دیدن تابلوی زیر چه فکری میکردید و دوست داشتید آن را به چه شکلی تغییر دهید؟

lastsupper_leonardoتینترتو هنرمندی بود که سعی کرد این ایده را به دلخواه خود ترسیم کند..اگر اشتباه نکنم 6 ترسیم از شام آخر اثر تینترنتو وجود دار که در پایین من کمیابترین اثر را میاورم و البته عکسی با کیفیت بهتر یافت نشد!

او هنگامی که به تصویر نگاه میکرد با خودش گفت:

چرا باید حواریون در کنار هم و در پشت یک میز تخت و نزدیک به هم باشند؟یک پاسخ این بود که جز این راه دیگری نبود که بتوان همه 12 نفر را درحالی نشان داد که صورت آنها هم معلوم باشد.سپس به میز بلند نگاه کرد..اما به نظرش بی معنی بود و برای نمایشنامه مناسب نبود.او تصمیم گرفت که حواریون را دور هم قرار دهد و این میز احمقانه را تصحیح کند! همچنین او دقیقا لحظه ای را برای تابلوی خویش انتخاب کرد که مسیح در حال گفتن این جمله بود که یکی از حواریون به او خیانت میکند.و باید تابلویی بسازد که همه با تمام بدن خود صحبت کنند…طوری که واکنش افراد به این جمله کاملا مشخص و نمایان باشد…یک تابلوی کاملا دراماتیک!

رنگهای تابلو به نظر او خوب بود اما با موضوع داستان متناسب نبود…از نظر او باید نورپردازی بیشتری صورت میگرفت..همانطور که در تئاتر این اتفاق میافتد.مثلا تصمیم گرفت که یهودا را در تاریکی قرار دهد و این به نظرش روش هوشمندانه ای برای نشان دادن این بود که سوژه مورد نظر همین است.

دیگر اینکه به نظرش امد که بهتر است لباسهایی ساه تر و عوامانه تر به تن آنها بکند..مگر حواریون از مردم عادی نبودند؟پس چه بهتر که غذای ساده و لباس ساده و رفتاری عوامانه داشته باشند.

پس در نهایت تابلویی که برای کلیسای سان تراواسوی ونیز ترسیم کرد به شکل زیر از آب در آمد:

tintoretto-last-supper2شما با دیدن این تصویر چه احساسی دارید؟یک تصویر زنده با جزییات جالبتر و حتی با رساندن مفهوم بهتر یا یک نقاشی با جزییات مبتذل و کپی ناشیانه از یک اثر جالب؟

 

پنج نماد مخفی در مونالیزا

55 دیدگاه



اگردر سایت های فارسی کمی درباره تابلو مونالیزا جستجو کنید مطالب متنوع زیادی را خواهید دید…به همین دلیل از تکرار مطالبی که در وبسایت های ایرانی آمده خودداری میکنم.

«هر آنچه که در بالاست همان است که در پایین است و هر آنچه که در پایین است همان است که در بالاست»
این جمله ای است که در میان دستنوشته های داوینچی پیدا شده است…همچنین اگر این جمله را در کنار علاقه داوینچی به روش آیینه ای نوشتن بگزاریم احتمالا روش کار محققین برای بررسی رازهای مونالیزا توجیه پذیر میشود.
با هم روش را انجام میدهیم..ابتدا طبق گفته داوینچی که هر آنچه که در بالاست همان است که در پایین است تابلو را سر و ته میکنیم.

joconde-grandformat-envers
سپس تابلو را از وسط آینه میکنیم
joconde_cynocephale_grand
حالا به بررسی نمادهای مخفی لبخند ژوکوند میپردازیم:
نماد thot (نماد THoTh نماد دیگری است) نماد خداوند هوش و نبوغ..اشاره به هوشمندی موجود در فضای کیهانی و طبیعت دارد.(تصویر سمت چپ)
zoom_cynocephale

اتحاد بین آسمان و هنر نماد اتحاد بین انسان و خدا میباشد..نماد مسیح که جلوه ای از تجلی خداوند در جسم بشری است.(تصویر سمت راست)

zoom_etoile_joconde

اگر به تابلو نور بدهیم نماد دیگری هم ظاهر میشود و آن نماد لوتوس یا نیلوفر آبی است.نیلوفر آبی گلی است که از آب های لجنی در مرداب ها شکفته میشود و نشان دهنده ی تحول در ذات موجودات است..لوتوس در فرهنگ مصری نماد تولدی دوباره است و در ایران نماد صلح و شادی میباشد.zoom_lotus

    در حالتی دیگر از آینه کردن تابلوی مونالیزا به شکل زیر میرسیم.
    _wsb_552x688_harpocrate

    چشمانی که در مرکز تقارن ظاهر شده است نماد خدای هوروس Horus میباشد که نمادی مصری است که سری به شکل شاهین دارد وچشمان او نماد خورشید و ماه میباشد.
    شکل پرنده مانند سیاهی که در مرکز تابلو ظاهر شده نماد ققنوس است.ققنوس هم نماد عمر جاوید و حیات دوباره میباشد و اشاره به زندگی دوباره مسیح دارد.

Older Entries

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: