شرحی بر تابلوی » معجزه ایگناتیوس » اثر ربنس و تاملی بر فعالیت های مخفی ژزوئیت ها در ایران

32 دیدگاه


به طور یقین تابلویی که در این یادداشت می بینید به ایران ربطی ندارد اما شخصیت اصلی آن فرقه ای را بنیان گذارد که امروزه طرفداران قدرتمند و البته نامرئی آن منشا خسارات جبران ناپذیری به ایران شدند. ایگناتیوس لوپولا شاید هنگامی که پیروان ویژه خود را استخدام می کرد هرگز تصور نمی کرد که فرقه او منشا چه تاثیرات مهمی بر تاریخ خواهند بود.  در یکی از پست های قبلی دوست خوبمان اشاره ای به هاله مسیح کرد که چرا صلیبی درون آن دیده می شود و البته تعبیری هوشمندانه هم بر آن داشت… در واقع باید گفت که صلیب درون هاله یکی از علامت هایی است که بسیار مورد استفاده گروه ژوزئیت ها قرار می گیرد اما نباید دچار این خطا شد که مخترع این علامت یا نشانه مخصوص آن هم همین فرقه هستند.

بهتر است ابتدا به تابلوی ربنس بپردازیم:

 

Miracles-of-St-Ignatius-1615-20

 

ابتدا باید متذکر شد که این تابلو با همین عنوان در دو ویرایش ترسیم شده است که البته شرحی که خواهیم نوشت برای هر دو صدق می کند !

 

معجزه ایگناتیوس قدیس

 

در این تابلو می بینید که که ایگناتیوس قدیس در حالی که خود در حال تحول ! می باشد از ابهت و صلابت او اطرافیانش تحت تاثیر قرار گرفته اند. باید توجه کنید که این کار به سفارش فرقه ژزوئیت انجام گرفته است و هم اکنون نیز در کلیسای آنها به نمایش گذاشته شده است. در این اثر هم همان خط و  سبک مربوط به ربنس را که در آثار دیگرش دیده ایم مشاهده می کنیم و به قول یکی از دوستان ربنس با صفا!

شاید من اشتباه می کنم … اما برداشتی که من از این تابلو دارم این است که طنزی نهفته در آن دیده می شود . اگر به حالت افرادی که تحت تاثیر قرار گرفته اند دقت کنید می بینید که از مقامات بالا به پایین(افراد عادی) میزان تحت تاثیر قرار گرفتن متفاوت است. مثلا سیاه پوشان کلیسایی تقریبا با تعجب به قضیه نگاه می کنند و حتی یکی از آنها سقف را نگاه می کند که شاید چیز خاصی ببیند و در این میان عوام از معجزه ای که رخ داده است و فقط خودشان آن را درک می کنند در حال تلاطم هستند در این میان هر چه عوامانه تر لباس پوشیده اند بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته اند (مثل مرد قرمز پوش).

در این میان عکس العمل کودکی که در راست تابلو می بینیم جالب است. این کودک برهنه گویی از این آشوب می پرهیزد و به گرایش مادر خود دل نمی بندد. بر روی لباس ایگناتیوس  علائمی شبیه آنچه علامت رسمی فرقه می باشد می بینیم.در بالای تصویر فرشتگان در حال شادی و کمی دورتر شیاطین در حال خشونت هستند و در این میان آنچه مبهم می ماند فردی است که در گوشه و سمت راست تابلو دیده می شود.به نظر شما او کیست و چه نقشی دارد؟

اما چرا این فرقه برای من مهم شده است؟ چون تاثیر مهمی بر روند تاریخ ایران و البته به احتمال زیاد پسرفت آن گذاشته است. این گروه در ابتدا در دوران صفویه وارد ایران شدند و در زمان شاه عباس عمده فعالیت های خود را در جلفای اصفهان انجام دادند و با ساخت 9 کلیسا پوشش خود را در ایران ایجاد کردند. همانطور که در کتاب ایران در عصر صفویه صفحه 120 می خوانید آنها با هدف تقویت کلیسا در ایران و البته نه به جهت فواید مذهبی بلکه جهت ایجاد مشروعیت برای فعالیتهای اقتصادی  وسیاسی خود به ایران آمدند. البته هدف آنها گستره وسیعی از هند ، چین ، افغانستان و عراق را در بر می گرفت که تا حد زیادی توانستند با بنیان گذاشتن تفرقه در عصر صفوی (منظور تفرقه بین شیعه و سنی )  در سالهای بعد بسیار سود ببرند. هر چند برای مدتی نادرشاهد افشار که پس از صفویان روی کار آمد به صورتی ناخواسته توانست فعالیتهای آنها را بی اثر کند اما همانطور که در یادداشتهای بعدی خواهم نوشت آنها توانستند زمینه ای را فراهم بیاورند که افشاریان بعد از نادر این مرد بزرگ و وطن پرست رو به اضحمحلال برود.

تصویری از رکسانا همسر ایرانی اسکندر اثر ربنس

30 دیدگاه


زکسانا و اسکندر در مجلس تاجگذاری ملکه

ازذواج رکسانا و اسکندر توسط پل ربنس در ویرایش های  مختلفی ترسیم شده است که در نهایت مهمترین اثر آن را مشاهده می فرمایید که هم اکنون د یکی از موزه های اسراییل در حال نمایش می باشد. ابعاد این اثر که به صورت رنگ و روغن می باشد 40×35 می باشد که ابعاد کوچکی است.

در این تصویر همانطور که می بینید کوپید در پایین در حال پوشاندن صندل به پای رکسانا می باشد. صندل پوشاندن یا کفش پوشاندن به پای دختران نمادی برای ازدواج آنهاست کما اینکه در داستان معروف  شاهزاده ای که به دنبال دخترک مورد علاقه خود می رفت و برای شناختن او از یک صندل استفاده می کرد که فقط به اندازه پای او بود.

در این میان پسرک لختی در حالی که به سمت اسکندر چرخیده است در حال بیرون آوردن حجاب رکسانا است. این موضوع احتمالا به پوشش خاص ایرانیان و یونانیان در آن دوران باز می گردد که زنان ایرانی با حجاب تر از زنان یونان بودند. البته من در این مورد مطمئن نیستم و دوستان تاریخ شناس درباره پوشش زنان باید کمک کنند.

این نقاشی با وجود کوچکی جزییات زیاد و عجیبی دارد. مثلا سگی کوچک در زیر میز عسلی در سمت راست تابلو دیده می شود که البته آن میز جزو جهیزیه رکسانا می باشد.  شاید بد نباشد بدانید رکسانا تنها زنی بود که برای اسکندر پسر به دنیا آورد. یا مثلا کودکی که کلاهخود اسکندر را برداشته است و  تاجی که اسکندر بر سر رکسانا (روشنک ) قرار می دهد.

در این وبلا گ درباره رکسانا مطلب خوبی نوشته شده :

رکسانا (Ruxana) و یا همان رکسانه تلفظ یونانی نامش است. نام او روشنک است، یعنی ستاره ی کوچک.

خیلی ها فکر می کنند او دختر داریوش سوم است؛ اما او دختر وخش اورد، فرماندار باختر و یا همان سغد که جایی نزدیک به سمرقند امروزیست بود.

او کمتر از چهارده سال دارد که اسکندر در کشورگشایی هایش به ایران می رسد…

اسکندر ایران را فتح کرده و داریوش سوم را فراری داد. پس از آن یک به یک از استان های ایران گذشت تا به باختر رسید…

باختر آخرین استان ایران بود که به تسخیر اسکندر درآمد و در آن زمان وخش اورد فرماندار آن بود. باختر از استان های ممتاز و برتر ایران به شمار می رفت.

وخش اورد تصمیم گرفت که از اسکندر فرمانبرداری کند. به همین دلیل، اسکندر او را به حکومت در باختر ابقا کرد تا همچنان حاکم باختر باشد. برای این که ماندگاری فرمانبرداری وخش اورد به  اسکندر پایدار بماند، اسکندر دو پسر از سه پسر وخش اورد را برای خدمت در ارتش خود فراخواند. وخش اورد علاوه بر قبول کردن این درخواست اسکندر، پسر سومش را هم به ارتش اسکندر سپرد.

پس از آن، وخش اورد خواست ضیافتی برای اسکندر با تجملات مشرق‌ زمین برپا کند. او با همین مقصود، سی نفر از دختران خانواده‌های درجه یک سغدیان را برای این ضیافت فراخواند. دختر خود حاکم هم جزو آنها بود. این دختر از حیث زیبایی و لطافت همانندی نداشت و به قدری دلربا بود که در میان آن همه دختران زیبا توجه تمام حضار را به خود جلب می‌کرد. بله! او روشنک بود…

در این ضیافت، و بر طبق آداب ایرانی، روشنک با روبند می رقصد؛ اما مجبور می شود به درخواست اسکندر، روبند خود را بردارد…

اسکندر که با نوشیدن شراب، چیزی که به آن اعتیاد داشت، مست شده بود، از خود بی خود شده و عاشق روشنک شد.

در حال حاضر این تابلو در قابی زیبا نگهداری می شود که در زیر آن را می بینید:



هنگامی که ربنس بزرگ مهارت خود را به رخ داوینچی نابغه می کشد

47 دیدگاه


هنگامی که شروع به نوشتن درباره داوینچی میکنم احساسات متضادی به سراغم می آید. از طرفی نبوغ  بی مانند او و از طرفی کارهای  عجیب و اعصاب خورد کن  او از هر دو سو به ذهنم فشار  می آورد. می توان گفت  تقریبا تمام نقاشی های مهم داوینچی از همان روزهای اول رو به خرابی رفتند تنها به دلیل اینکه داوینچی دقیقا همین پروژه ها را برای تست کردن روش های جدید نقاشی بر روی دیوار انتخاب کرده بود. به همین دلیل است که بازسازی کارهای داوینچی از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا این آثار به شدت آسیب دیده هستند.(جا دارد در اینجا یادی هم از آقای ابراهیمی هنرمند کشورمان کنیم که در حال بازسازی تابلوی شام آخر است).این بازسازی شبیه به بازسازی اثری ادبی و مهم به عنوان مثال شاهنامه فردوسی است که محققین با توجه به خیلی از جنبه ها کلمات از دست رفته یک بیت شعر را که پاک شده یا خوانا نیستند , تکمیل می کنند. اگر خاطرتان باشد در یکی از پست های قدیمی درباره ملاقات رافائل و داوینچی نوشتیم که در آن یکی از نقاشی های داوینچی در حال از بین رفتن بود.

حال می خواهم همین اثر را به شما نشان بدهم و از بازسازی آن توسط ربنس خبر دهم .

جنگ آنگیاری اثر داوینچی

The Battle of Anghiari (copy of a detail1503-05

.Drawing.Galleria degli Uffizi, Florence

اثر بالا به سفارش دولت جدید فلورانس همزمان به داوینچی و میکل آنژ سفارش داده شد و موضوع آن جنگی است که چندین سال قبل از آن بین فلورانس و میلان درگرفته بود و در آن فلورانسی ها پیروز شده بودند. من بسیار به دنبال اثر میکل آنژ در همین زمینه گشتم اما چیزی پیدا نکردم و حدسم این است که با توجه به روایتی که در پیوند مورد اشاره در ابتدای یادداشت برای شما آوردم میکل آنژ پس از عصبانیت از ادامه کار منصرف شده باشد.

داوینچی در این اثر صحنه ای بسیار هیجان انگیز و جالب را به تصویر در آورده که در آن حفظ پرچم به عنوان نماد فلورانس گویی از همه چیز برای سربازان مهمتر است. دو جنگجوی سمت چپی گویا فلورانسی هستند و سمت راستی ها میلانی و در زیر آنها سربازان شکست خورده دیده می شوند. جالب است بدانید این اثر 2 بار توسط بی احتیاطی داوینچی از بین رفت نه یک بار. در ادامه تصویری که ربنس از روی این اثر کپی کرده است را می آورم تا با هم مقایسه کنیم.

جنگ آنگیاری اثر ربنس

Peter Paul Rubens c. 1603. Copy of the Battle of Anghiari by Leonardover-painted with
watercolour. Louvre, Paris, France

اثر بالا جدا اثری  نفس گیر و جذاب است! به نظر من ربنس با این کار خود مهارتش را به رخ داوینچی کشیده است. شما کاملا احساسات واقعی افراد و خشم وخشونت آن را حس می کنید. حتی یک عکاس هم نمیتوانست چنین لحظه خاصی را شکار کند . صورت افراد و اسب ها با دقت تمام و ظرافت بی نظیری کشیده شده است و در جزییات از هر نظر از اثر داوینچی زنده تر جلوه می کند .

اما در این میان نیز نباید یک نکته مهم را فراموش کنیم.  به راستی چنین ترکیب خاصی که گویی تمام افراد و اسب ها در هم پیچیده شده اند اما باز هم در این میان نمادها و اسلوب نیزبه دقت رعایت شده است جز از فکر داوینچی نابغه از  کس دیگری بر می آید؟

به نظر شما آیا ربنس بدون دیدن  اثر اول می توانست چنین ترکیبی خلق کند؟حالتی که اوج نبرد را به صورتی که همزمان هم خشم و هم نفرت و هم ترسو وحشت ونیز تلاش و قدرت مردان و اسب ها را یکجا نشان دهد ؟

منابع:

http://www.abcgallery.com

http://www.wga.hu/frames-e.html?/html/l/leonardo/06anghia/1battle3.html

سایت رسمی داوینچی

مریم مقدس تاجدار به همراه کودک و قدیسان اثری از روبنس

19 دیدگاه


Title: Virgin and Child Enthroned with Saints c. 1628
Painted by: Peter Paul Rubens
Location: Staatliche Museen, Berlin, Germany
Year: 1628
Dimensions: 22.05 inch wide x 31.50 inch high
34
ربنس(1577-1640) هنرمند بلژیکی از سری هنرمندانی بود که سیاستمدار هم بودند.فعالیتهای سیاسی او مدام در فعالیتهای هنری او وقفه ایجاد میکرد اما با این وجود باز هم از پرکارترین هنرمندان تاریخ است و آثار به جا مانده از او چشمگیر است.یکی از نتایج فعالیتهای این هنرمند که به سبک باروک نقاشی میکرد فراهم کردن شرایط صلح بین اسپانیا و انگلیس در سال 1630 میباشد.
تابلوی مورد بحث امروز برای کلیسای آنورس(Antwerp) کشیده شده است و آنچه در این نقاشی جالب است موج حرکت…موج نور و فضاسازی عالی است.
«قدیسان در مراسم تاجگذاری مریم مقدس»….قدیسان را میبینید که در اطراف مریم ازدحام کرده اند و جشن تاجگذاری او را برگذار میکنند.در جلوی تصویر اسقف سنت آگوستین و مارتیر اسقف لارنس را میبینید که احتمالا به دلیل تجملات مقامی پایینتر از بقیه دارند.
سنت نیکولاس راهب تارک دنیا و سیاه پوش را میبینید که آداب صحیح دعا خواندن را به مردم میگوید. و سنت جرج را در حالی که پایش بر روی اژدهای قربانی است و سنت سباستین را به همراه تیرهایی که باعث شهادت او شدند را برهنه میبینید(به اختصار درباره این افراد و سمبلهایشان در اخر توضیح داده ام).
جنگجویی که در پشت سر آنهاست در حالی که نشان شهادت(نخل) را در دست گرفته است در پیشگاه مریم زانو زده است و گروهی از زنان را در سمت چپ میبینید که با علاقه به این اتفاقات نگاه میکنند.
دختری که در جلوی مریم مقدس زانو زده است و توسط فرشته کوچکی کمک میشود(مریم مجدلیه؟) در حال گرفتن حلقه ای از دست مسیح کوچک است(اشاره به ازدواج آن دو؟)…در توضبح این تابلو آمده است که اشاره به افسانه ی سنت کاترینا دارد که ادعا میکرد شاهد ازدواج مسیح بوده است.
سنت جوزف در پشت سر آنها با حالت خیرخواهانه نظاره گر است و سنت پال و سنت پیتر را در سمت چپ در حالی که یکی کلید و دیگری شمشیر در دست دارد با نگاهی متفکر نظاره گرند.
حضور این دو تضادی موثر در برابر شمایل سنت جان در طرف دیگر تابلو دارد که به تنهایی ایستاده و غرق در نور است و فرشته ی کوچکی در کنار او با تحسین برانگیزانه او را مینگرد و گویی چندان میلی ندارد که بره کوچک را به قربانگاه ببرد و نهایتا فرشته ای که از آسمانها تاج گل را بر سر مریم مقدس قرار میدهد.
همانطور که متوجه شدید مردان دین در این تابلو به ترتیب اهمیت و ارزش خود از تخت مریم مقدس فاصله دارند.
عجیب ترین نکته در این تابلو برای من همین تاج گل است چونکه تاج گل نماد دوام زندگی است…آیا ربنس اعتقاد داشت که مریم مقدس همانند عیسی زندگی جاودانه دارد؟
——————————————-
توضیحات
برای درک بهتر حالت سنت سباستین تصویر زیر را ببینید
a96697_a458_saint-sebastian
سنت جورج:در دين مسيحیت آمده است که سنت جورج، در نبرد اژدهایي را مي‌کشد.
سنت سباستین :او را به دلایلی توسط تیر اعدام کردند اما کشته نشد و بعدها دوباره اعدام شد..حالت او و تیرهای در دست او اشاره به این موضوع دارد
سنت پیتر:در این پست تابلویی از او اورده ام

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: