همانطور که می دانید یادداشت قبلی هنوز ناتمام مانده است اما به دلیل اینکه نیاز به پژوهشی بیشتر دارد فعلا به بررسی تابلوهایی از داوینچی می پردازیم که به تازگی شوخی های ما درباره او جدی شده و قبرش را برای یافتن رازهای تابلوی مونالیزا نبش کرده اند!
بدون شک آثار داوینچی به قدری جالب است ونیز تحقیقات درباره این آثار به قدری زیاد است که اگر کل مطالب وبلاگ را به این موضوع اختصاص دهیم سوژه کم نخواهد آمد.
امروز تابلویی از داوینچی را مورد بحث قرار می دهیم که عنوان مشابه دو تابلوی او یعنی تابلوهای مریم عذرا و کودک و قدیسه حنا(st.anne) است.
تابلوی اول با حضور یحیی تعمید دهنده کشیده شده و به سفارش راهبان کلیسای سرویتservitte است در حالی که تابلوی دوم بدون حضور یحیی است و احتمالا در آینده آن را مورد بررسی قرار می دهم.گویا هدف اصلی تابلو نشان دادن تقدس مریم می باشد و از طرفی باید توجه داشت که یحیی تعمید دهنده قدیس حامی فلورانس به حساب می آید و نیز حنا مادر مریم نیز در بین مردم فلورانس شخصیتی محبوب بوده است پس این نقاشی یک نقاشی ملی نیز به حساب می آمده است.
همانطور که می بینید حنا و مریم همانند دو خواهر تصویر شده اند در حالی که تفاوت سنی آن دو بسیار زیاد بوده است.
از طرفی مریم با حالتی سبک و متعادل بر روی پای مادرخود نشسته است. اصولا طریقه نشستن مریم در هر تابلویی جایگاهی نمادین دارد مثلا در همین تابلو بیشتر به جنبه انسانی و مادرانه مریم توجه شده است در حالی که در نوشت های قبلی مثلا در اینجا که اثری از ربنس است به صورت یک ملکه و در یادداشتی دیگر از همین وبلاگ در اینجا که تابلویی اثر داوینچی است حالتی متواضعانه و البته مقتدر و در این تابلو اثر میکل آنژ او را به صورت ملکه آسمان ها و فردی مقدس تصویر کرده است.
به هرحال آنچه در این تابلو به چشم می آید این است که نشان می دهد که مریم از حنا است و مسیح تقدس خود را نه از مادرش بلکه از آسمان (اشاره دست حنا را ببینید) گرفته است.نکات دیگری که فهرست وار به آنها اشاره می کنم حالت اشاره دو انگشت کودک است که نماد مسیحیت است و نیز کامل نبودن نقاشی دستهای مریم است و نیزپاهای آنها و همچنین گویا بدن مریم و حنا با هم یکی شده اند که می تواند اشاره به یگانگی خانواده آنها داشته است. و همچنین طبق معمول یحیی تعمید دهنده همانند یک کودک تصویر شده است.
حالا به بخش جالب این تابلو می رسیم. اگر یادتان باشد قبلا درباره اهمیت آیینه کردن در اثار داوینچی صحبت کرده بودیم که پیوند آن در اینجاست.
حالا در این تابلو محققی به نام Aislinn Simpson به کمک همین ترفند به نکاتی جالب دست پیدا کرده است.
او تصویری مشترک در این تابلو و تابلوی مونالیزا یافته است که آن را «چهره خدا » نامیده است.
همچنین در پیوندی که از سایت تلگراف برای شما می گذارم مشابه همین تصویر توسط همین محقق در نقاشی مونالیزا پیدا شده است. ببینید:
فوریه 11, 2010 @ 20:00:02
هروقت مطالبی درباره نقاشیهای داوینچی میخوانم، سخت متحیر میشوم از این همه نبوغ. خیلی برایم جالب است و از شما ممنونم.
فوریه 11, 2010 @ 22:04:55
نمی دونم به خود سایت mirrorandart که سایت همین گروهی ست که این اعمال آینه ای رو انجام می دهند هم مراجعه کردید یا نه ولی این نوشته http://www.mirrorandart.com/nuevaportada/la-ultima-cena_en.php هم در مورد شام آخر جالبه
فوریه 12, 2010 @ 10:46:41
ممنون…بله دیده بودم…مطلب جالبی است
فوریه 12, 2010 @ 00:23:07
قابلیت اطمینان این ادعا چقدر است؟ چقدر می توانیم مطمئن باشیم که چهره خدا اتفاقی نیست؟ و داوینچی چه نیازی داشته که چهره خدا رو توی نقاشی ها بیاره؟ خدا روی بازوی حنا چی کار میکنه؟! نماد چیه؟ و سوالی که بیشتر از همه ذهن منو مشغول کرده اینه که چرا خدا انقدر خشمگینه؟
فوریه 12, 2010 @ 10:45:52
قابلیت اطمینان که فکر می کنم بالا باشه چون به هر حال دوبار تکرار شده و یکیش در مهمترین تابلوی داوینچی بوده و اینکه داوینچی چه نیازی داشته که چهره خدا رو بیاره خوب شاید می خواسته مفهومی رو به ما برسونه و اینکه نماد چیه در جایی خوندم که نماد دوراندیشی… اعتدال…رحم و شفقت وقدرت می باشد.
عجالتا این پاسخ مختصر را داشته باشید تا سر فرصت مفهوم کاملتری از نماد در همین بخش نظرات بنویسم.
فوریه 13, 2010 @ 20:37:44
یعنی میشه یه نفر انقدر دور رو دیده باشه
حس کرده باشه
اجرا کرده باشه
؟؟
گاهی آدم حس میکنه اینا که ما میگیم ساخته ی خود ما هستن
مثلن تفاسیری که از اشعار حافظ میکنیم، یا همین موضوعی که شما گفتین
فوریه 16, 2010 @ 20:55:33
نظرات رو خوندم. چیز زیادی دستگیرم نشد. ولی توی لینکها چیزهای خوبی پیدا کردم. در واقع بخش عمده داستان رو فهمیدم. اما من خود اثر رو به این داستانهای پلیسی ترجیح میدم.
مرسی. خیلی خوب بود.
قصد ندارید درباره شام آخر و تابلوی رو به روییش چیزی بنویسید؟ من داستان این دو تا رو بیشتر دوست دارم!
فوریه 12, 2010 @ 11:59:24
رفیق به نظرت این سیمای کریه لیاقت اسم چهره خدا رو داره؟ آیا این سیما در فرقه خاصی نماد تصویر خداست/ کلن داوینچی میخواسته با این همه اثر و نشانه چی بگه به نظرت؟ دارم گیج می شم…
فوریه 12, 2010 @ 12:09:49
ببینید باید توجه کنید که این اسمی هستش که محقق روی تصویر گذاشته ولی من توی جستجوهام دیدم که چند تا سایت هم گفتن این صورت خداست و حتی در یک سایت نوشته بود اگر شما نمیتونین چهره خدا رو دراین عکس ببینین پس ارتباط معنوی لازم رو با مسیحیت ندارین.
فوریه 14, 2010 @ 10:17:53
سلطان به سلامت بادا
پس از عرض چاکری و جان نثاری
به نظر حقیر هم ، اگه خدا صورت میداشت ، یقینا خیلی زیبا بود
این شمایل رو اگه بخوایم نسبت بدیم ، بیشتر به توصیفات «یهوه» میخوره تا «تئوس»
شاد باشید
قلم عالی مستدام
پی نوشت :
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز آنچه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم
فوریه 14, 2010 @ 11:04:50
In Christianity, Jesus is god and not a prophet like Mohammad and Moses. Therefore, a face can be associated with it. Also, in Christianity, Jesus was both the son and the father. As it is beleived by Christians that god sent Jesus his son to people via Mary who became god himself when he rose from the dead on the 3rd day after his crucifixion.
Also, Yaveh (Javeh) is the name of god in Hebrew. But I have noticed some are stating Yahya as Jesus› cousin. Is Yaveh the same as Yahya or different?
فوریه 14, 2010 @ 11:18:46
سلام سیمای عزیز
فکر میکنم اگه شما مسیحی بودی ، از پاپ هم کاتولیک تر میشدی !!!
چنان روی کامنتهای آدم توضیح میدی که حداقل من یکی کم میارم !
سیمای عزیز
منظور من تئوس بود ، نه Jesus
تئوس ، اسم مذهبی خدای مهربان مسیحیته
مثل یهوه که اسم مذهبی خداوند سخت گیر یهودیانه
و مثل الله که اسم مذهبی خداوند مسلموناست
بله منظور من «یهوه» بود نه یحیا
توی همین پست ، بنده هم اشاره کردم که یحیا و مسیح پسرخاله بودند
شاد باشید
پی نوشت:
میدونستس کسی تلفظ صحیح»یهوه» رو نمیدونه ؟
این کلمه رو میشه نوشت ولی به درستی نمیشه خوندش!چون کسی خوندنش رو بلد نیست
این امر یه علت تاریخی جالب داره
فوریه 14, 2010 @ 11:37:03
Thanks for the explanation. Please let me know if you have received my email.
فوریه 14, 2010 @ 11:45:33
بله ایمیل شما رو دریافت کردم و جواب هم دادم
شاد باشید
فوریه 15, 2010 @ 12:40:54
سلام قربان
فکر کنم ایمیل من رو دریافت نکردین.
پلیز سند می دلیوری ریپورت.l
فوریه 14, 2010 @ 22:33:26
Please let me know about the history associated with Yaveh/Jahova. There is a scene in «Life of Brian» regarding yaveh/Jahova which is quite funny. Jews can’t utter the name Jahova or Yaveh, it is a sin. In this scene, a man is stoned to death for saying Yaveh/Jahova and what takes place is hysterical. Of course, nowadays, it is only true with Orthodox Jews and some conservatives.
Please note that this movie was banned in the US when it first came on screen, but now DVD it is available. Christians did not want it shown because it made a mockery of religion.
فوریه 14, 2010 @ 14:15:27
ببینید من بیشتر توضیح نمی دم ولی خیلی خلاصه میگم این خدایی نیست که توی آسموناست بلکه یک منظور دیگه داره.
توضیح بیشتر هم باعث حساسیت میشه
فوریه 14, 2010 @ 14:30:02
سلطان به سلامت بادا
با این حرفتون یه بیل ساس ریختید توی فکر من !
ضمنا اون خدائی هم که من عرض کردم توی آسمونها نیست
شاد باشید
قلم عالی مستدام
فوریه 14, 2010 @ 23:48:35
فوسکا جان هر بار مارو بیشتر شگفت زده می کنی .. این منظور دیگه که از این عکس برداشت می شه رو میشه برای ما کم معلومات ها هم توضیح بدی؟
فوریه 12, 2010 @ 12:54:19
عنوان را که خواندم فکر کردم مربوط به آن نقاشی نامریی است که در آن داوینچی تصویر مسیح (یا تصویر خودش) را بوسیله میله ای داغ روی پارچه کشیده.
به هر حال مطلب جالبی بود. این نقاشی های داوینچی را که در آنها رنگ کمتر جلب توجه می کند دوست دارم.
فوریه 14, 2010 @ 10:07:36
سلام دوست عزیز
اون پارچه ای که شما میفرمائید ، نقاشی نیست
مربوط به زمان داوینچی هم نیست
اسمش هست «کفن تورین»
یه پارچه به ابعاد حدودا چهار متر در یک متر که میگن کفن حضرت مسیح بوده
روش لکه های زردی دیده میشه که به هیکل یه انسان(در یک بخش از جلو و در بخش دیگه از عقب)شبیهه.
سالها پیش یه عکاس آماتور که نمیدونم اسمش چی بود! از این کفن عکس گرفت، توی «نگاتیو» اون عکس ، چهره اون مرد و آثار زخمهای روی بدنش کاملا معلومه
اگه بخوای بیشتر بدونی ، یه سر به ویکی پدیا بزن و کفن تورین رو جستجو کن
شاد باشید
فوریه 12, 2010 @ 13:53:41
این قیافه خدا منو یاد فیلم جنگ ستارگان ساخته جرج لوکاس می اندازه که هیچوقت ماسکشو درنمیاره و اون شخصیت مرموزی داشت . اسمش یادم رفته . پس اینها بهم ربط دارن ؟! تصادفی طراحی گریم نکردن و خیالی نیس !
فوریه 14, 2010 @ 10:09:47
سلام دختر بلا
اسمش » درات ویدر» بود
یکی از معروفترین شخصیتهای پلید(bad man) تاریخ سینما
شاد باشید
فوریه 12, 2010 @ 19:28:27
salam
be dalayele ziyadi in gofteh ke in tasvire khodast baram ghabele ghabul nist
aval inke in derakolast ya khoda ??? a
dovom jay gahi ke khoda gharar gerefteh
va hezar ta soale digeh haminjori poshte sare ham be zehne adam mirese
in bahse cherahay ziyadi tosh hast ke man shakhsan ta javabamo nagiram ghabulesh nemikonam tarjih midam felan momtani basham
فوریه 13, 2010 @ 00:58:39
در زماني كه مردم خرافي درست نشوند ، جابران همچنان پادشاهي كنند
اين ديگه چه اراجيفيه
شكل خدا !
اگه بر فرض هم قيافه خدا باشه ، اينكه اينقدر قدرت داره كه انسانهاي بسيار زيبا درست كنه ، چطور عرضه نداشته قيافه خودشو درست كنه ؟
پناه بر شيطان !
فوریه 13, 2010 @ 01:28:44
این بیشتر قیافه ی شیطان است! هر عقل سلیمی می تواند این موضوع را درک کند!
وشاید حتی بتوان گفت که داوینچی هم یک فراماسون بوده …!
سپتامبر 14, 2018 @ 15:38:16
اره میگن با اجنه هم در ارتباط بوده و شاید خداش شیطان بوده
سپتامبر 14, 2018 @ 15:49:11
اره میگن با اجنه هم در ارتباط بوده و شاید خداش شیطان بوده
شیطان پرست بوده دیگه🤔
فوریه 13, 2010 @ 01:32:03
یادم میاد یکبار در نمایشگاه عکس نصراله کسراییان خانمی با هیجان استاد را صدا کرد و در مورد یک عکس از وی پرسید ایا منظور شما از اینکه سیاه را کنار سفید گذاشتید ودر این گوشه این منحنی را در مقابل اون خط گذاشتید و…..(خیلی چیزهای دیگر) چی بوده من و دوستان الان خیلی با هم بحث کردیم به نتیجه واحد نرسیدیم او که خیلی تعجب کرده بود در حالی که خودش هم با تعجب به عکس نگاه میکرد گفت والا داشتیم از اونجا رد میشدیم خوشم اومد ماشین را نگهداشتم و یک عکس گرفتم!!! همین . فکر میکنم اگر داوینچی زنده بود الان خودش هم با تعجب به تابلویش و نوشته های شما نگاه میکرد.
فوریه 13, 2010 @ 08:57:13
مشابه این چیزی که می گی، بازهم شنیدم. داوینچی این چیزهایی که در موردش میگن بشنوه، چند روز می خنده!
فوریه 14, 2010 @ 10:26:24
سلام دوست عزیز
منهم به این مطلب زیاد برخوردم
اگرچه
لئوناردو داوینچی رو نمیشه با آقای کسرائیان مقایسه کرد
«به عقیده من» بعضی وقتها در مورد لرد داوینچی هم این زیاده رویها میشه
همچنین
یه دوست عزیزی توی یکی از کامنتها(مربوط به پست فیلم آقای قبادی) مطلبی آورده بود با این مضمون که لزوما یه هنرمند تمامی نمادها رو در آثارش ، بصورت «آگاهانه» استفاده نمیکنه و خیلی وقتها بصورت «ناخود آگاه » از عناصری استفاده میکنه که سایر مفسرین باید بهش بپردازن.( در مورد اون عکس آقای کسرائیان هم ، فکر میکنم قضیه همین بوده)
شاد باشید
فوریه 13, 2010 @ 01:58:20
دوست عزيز
با نظر دوستاني كه معتقدند خدا نمي تواند به اين زشتي باشد موافقم
ضمنآ نتوانستم تصوير را در تابلوي اول پيدا كنم.
فوریه 13, 2010 @ 04:09:04
جالب بود ومشتاق مصاحبت شما از طریق هستم.اگر عضو شوم{بپذیرد. حتمن مطلب میفرستم
فوریه 18, 2010 @ 09:12:31
من به شما ایمیلی فرستادم درباره اینکه چه مطالبی می نویسین… ایا ایمیل من به شما رسید؟
فوریه 13, 2010 @ 13:35:17
سلام
دوستان عزیز
نمیدانم تا چه اندازه واقعیت و حقیقت داشته باشد
اما من شنیده ام که داوینچی فرزند نامشروع زنی بوده به همین جهت نسبت به زنان کینه داشته و هیچ گاه زنی نگرفته است . حال باید دید او از خدا نیز کینه داشته یا نه ؟ احتمال دارد او از زندگی خود ناراضی بوده و همه بدبختی ها را ناشی از خدا میدانسته
حال احتیاج به تحقیق بیشتر است .
فوریه 14, 2010 @ 01:11:23
The URL below may answer some of the questions/opinions raised on this site.
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/1571727/Is-Gods-face-in-Leonardo-da-Vincis-work.html
As you may realize from the above article, the image of god in DaVinci’s work is a theory and does not mean it is true or false.
Regarding DaVinci’s relationship with women, it is widely believed that he was gay as he had several male companions and allegedly was caught with a male prostitute and imprisoned for two months because of it, but who knows! These matters were basically decided by the church at that time and not by a legitimate court.
فوریه 14, 2010 @ 09:12:18
سلام سیما خانوم…دیگه داشتیم از دوری شما دق می کردیم
این همون لینکی هستش که توی متن پیوندش رو گذاشتم.
نکته این تابلو هم چیزیه که هر فردی باید خودش درک کنه. در واقع چیزی نیست که بشه در ملا عام گفت
فوریه 14, 2010 @ 10:09:09
Hi, I just noticed that you had actually cited the site I referred to. I am sorry for not having paid attention. Both Michael Angelo and Leonardo DaVinci are controversial characters and therefore there are lots of opinions/theories regarding them.
فوریه 14, 2010 @ 10:47:01
سلام سیمای عزیز
فوسکا داشت دق میکرد( دور از جونش) ، من دق کردم تموم شد رفت!!!
روی وبلاگ خودتون جواب دادم
شاد باشید
فوریه 14, 2010 @ 01:30:52
ای وای ازدست شماها و کسایی که انقدر بیهوده به مرحوم داوینچی و تابلوهاش پیله میکنید.هروز یه نماد و
یه نظریه بیرون میاد که داوینچی فلان کارو کرده و فلان عقید رو داره.یه روز فراماسونه یه روز ضد اونا
و عضو دیر صهیونه یا همجنس بازه و ازین خزعبلات.از یه تابلوش هزارتا نماد جورواجور درمیاد که روح
داوینچیم از اونا خبر نداشته بسه دیگه.کافیه.نمیگم چیزی تو تابلوهاش پنهان نکرده اما مسلما اینجور نیست که
شما پیش میرید.
فوریه 14, 2010 @ 09:15:22
سلام قربان
بنده غلط بکنم به لرد بزرگی چون شما پیله بکنم
به هر حال فبول بفرمایین ادم جالبی بوده این داوینچی.
در کل هم اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم این بحث ها اگر هیچ نکته ای هم نداشته باشند ولی به هنرمندان ما یاد میدن که میشه یک کار رو چقدر پیچیده طراحی کرد.
فوریه 14, 2010 @ 10:37:05
سلطان به سلامت بادا
یه جا از نوشته خودتون فرمودید:
همچنین گویا بدن مریم و حنا با هم یکی شده اند
جسارتا من یه مطلب بهش اضافه میکنم
احتمالا حنا از حضرت مریم قد بلند تر بوده . دلیلش هم اینه که اگه حضرت مریم روی پای حنا نشسته ، پس قائدتا باید به اندازه «عرض یک ران» بالاتر از حنا کشیده بشه . در صورتیکه توی نقاش ، صورتشون هم عرض کشیده شده
نمیدونم اطلاع دارید یا نه ؟ حضرت مسیح و حضرت یحیا با هم پسر خاله بودند. به عبات دیگه ، توی این نقاشی، حضرت یحیا به زانوی مادربزرگش تکیه کرده !
یه سوال هم بپرسم که ناکام از دنیا نرم !!!
چرا چشمهای حنا اینقدر تیره کشیده شده ؟
شاد باشید
قلم عالی مستدام
فوریه 14, 2010 @ 14:32:31
سلام دوست عزیز
بسیار ممنون از پاسخهایی که به نظرات دوستان دادین
اما سوال خوب شما در راستای همون مطلبی هستش که در این وبلاگ نمیشه گفت اما در توضیح مطالب زیر رو اضافه می کنم:
چشمان حنا نه تنها تیره تر است بلکه حالتی ترسناک و مرموز دارد ضمن اینکه لبخندی که به لب دارد شبیه لبخند فردی است که گویی می گوید راز تو را می دانم!
در این میان اشاره دست به آسمان ها و نیز در آغوش هم بودن در واقع نمادی است که مفاهیم متضادی دارد. مفهموم دوگانگی و نیز یکتایی خیر و شر…شیطان و خدا… زندگی و مرگ هر دو از سوی آسمان ها می آید.کم سن کشیدن حنا نیز این فرض را تقویت میکند که گویی مادرش در راز او شریک است.
فوریه 14, 2010 @ 11:57:42
منو ببخشید اما نکتهای که من از کامنتها میفهمم این است که ما ایرانیها معنی آزادی بیان رو هنوز نمیدونیم و برای اون میجنگیم! بهتره بدون اینکه به هم اینقدر اعتراض کنیم نظر خودمون رو بگیم، داوینچی هم هرگز از این حرفا ناراحت و شوکه نمیشه چون ایرانی که نبوده!!
فوریه 14, 2010 @ 12:43:54
سلام حدیث عزیز
من یکی از خواننده های این وبلاگ هستم که فکر میکنم به علت کثرت و زیاده روی در سوال کردن ، وجودم مترادف با سوال کردن شده باشه(و فوسکای عزیز نمیدونه چطوری از شر من خلاص بشه)
حالا به نظر شما ، من چطوری باید سوال کنم و نظرم رو بگم که خواننده عزیز دیگه ای(مثلا حدیث) بتونه بفهمه که من معنی آزادی بیان رو بلدم.
به نظر شما ، به چیزی اعتراض کردن ، تنافری با آزادی بیان داره ؟
صمیمانه استقبال میکنم اگه به من آزادی بیان رو یاد بدید.
شاد باشید
فوریه 14, 2010 @ 13:57:46
سلام
من همین امروز وبلاگت رو پیدا کردم و از معدود وبلاگ هایی هست که می بینم که کسانی که پاش کامنت می زارن چرت و پرت نمی نویسند و ارزش کامنتهاش هم سنگ پست مربوطه هست.
فوریه 14, 2010 @ 14:20:20
رونوشت به سوم شخص.سیما.وایت کیوب.تیپاکس.خاکسارمیکده.راحله.بهاره.احمد.اقای ابراهیمی.مینا.sue.برزو.صداقت.آریا.و همه کسانی که در این وبلاگ به صورت مسمتر کامنت میزارن.
قدر خودتون رو بدونین و از همتون ممنون
پ.ن: اسم کسی رو اگر از قلم انداختم من رو ببخشه.
فوریه 14, 2010 @ 16:04:41
سوم شخص مفرد عزیز، آزادی بیان یعنی همه بتونن نظرشون رو بگن و احترام به آزادی بیان یعنی اینکه وقتی کسی نظر مخالفی داره شما لبخند بزنی و گوش کنی نه اینکه بخواهی اونو توجیه کنی که اشتباه میکنه، به نظر من هرکس خدای خاص خودشو داره پس ممکنه شکلی هم که از خدا در ذهن داریم متفاوت باشه!
البته من قصد بیاحترامی نداشتم، بر من ببخشید. شاید لحنم کمی تند به نظر برسه اما من در حالیکه لبخند به لب دارم اینها رو مینویسم.
نگارنده عزیز به خاطر مطرح کردن این موضوع انحرافی عذر میخوام. شاد باشید.
فوریه 14, 2010 @ 16:19:49
حدیث عزیز
با لبخندی به پهنای تمام صورتم ، انتقاد سازنده شما رو میپذیرم
ضمنا
یه تفاوت کوچولو بین توضیح دادن و توجیه کردن قائلم
یقین دارم که شما هم همینگونه فکر میکنید و چه بسا بهتر
شاد باشید
فوریه 14, 2010 @ 16:27:21
شرمنده قربان
جسارت نباشه ولی لبخند به پهنای صورت که دیگه لبخند نمیشه
🙂
فوریه 15, 2010 @ 09:03:50
سلطان به سلامت بادا
جسارت نباشه ولی ما کردیم و شد !!!
البته رایجه که میگن طرف به پهنای صورتش اشک میریخت
اما همونطور که حدیث عزیز فرمودند، نمیشه با اشک ریختن به پهنای صورت حق آزادی بیان رو ادا کرد
پس منم نوگرائی کردم و به پهنای صورتم لبخند زدم !!!
فکر کردید فقط داوینچی میتونه خلاقیت داشته باشه!!!
شاد باشید
قلم عالی مستدام
فوریه 15, 2010 @ 04:34:57
آدم به یه چیزی که زیاد گیر بده هر مزخرفی از توش درمییاد! مثل این مسلمونا که یهو مییان «الله» و آیهی قرآن رو تو ابر، پوست گاو، و … پیدا میکنن.
فوریه 15, 2010 @ 12:47:58
سلطان به سلامت بادا
روی خود کامنت دیگه جا نداشت ، اینجا جواب دادم
خیر ایمیلی از شما دریافت نکردم
متاسفانه همین مشکل رو با سیما خانوم هم داشتم
ایمیل یاهوی خودم رو براتون میفرستم
بزرگواری میکنید اگه جواب بدید
شاد باشد
قلم عالی مستدام
پی نوشت
به مقدسات قسم میخورم که دیشب از فکر اون سوالهائی که پرسیدم خوابم نبرد
فوریه 15, 2010 @ 13:46:02
من هم دیشب و هم الان به شما دوباره ایمیل زدم…به یاهو هم ایمیل زدم اگر رسیده بگین
فوریه 15, 2010 @ 14:08:59
متشکرم
ایمیلهای دیشبتون که خیر ، ولی روی یاهو ایمیلتون رو گرفتم
در جوابش هم کلی براتون روده درازی(قلم فرسائی!!!) کردم
قربان به چاکران آستان امر کنید سرور ما رو درست کنند!!!
سایه دولت گسترده وپایدار
شاد باشید
قلم عالی مستدام
فوریه 15, 2010 @ 20:17:22
این نکته رو همیشه به خاطر داشته باشین که داوینچی آی کیو بالای 500 داشته و اگر اشتباه نکنم اولین یا دومین نفر از نظر هوش در کل تاریخ به حساب میاد
فوریه 16, 2010 @ 18:31:05
سلطان به سلامت بادا
من فکر میکنم در مورد این پست کم لطفی کردی
به نظر من این مطلب هنوز جای گفتگو داره
توی لینکی که شما و سیما خانوم بهش اشاره کردید هم گفته که این صورت(اونی که توی مونالیزا هست)مربوط به «یهوه» است. البته اون یهوه ای که اونجا اسمش رو آورده ، همونی نیست که عزیزان یهودی مذهبون میگن
the authors say the mirror image reveals the ancient Old Testament god Jahveh, who «protects the soul of the body’s vices» and wears the Vatican’s crown.
همچنین از آینه برگردون شام آخر مطالبی آورده که راستش سر در نیاوردم
شما که اینقدر زحمت میکشی، حیفه پست هاتون تکمیل نشه
شاد باشید
قلم عالی مستدام
بدون پی نوشت !!!!!!
فوریه 17, 2010 @ 00:16:08
The Virgin and Child and St. Anna عنوان نام تابلو دوم در این بحث است که وجوه مشترکی با کار نیمه کاره لئوناردو در تصویر بالائی دارد و بد نیست در اینجا به تصویر نقاشی دو م برای درک بهتر نقاشی اول بپردازیم .
طرح و نقاشی رنگ و روغن «باکره، کودک و قدیس حنا » به نظر می رسد که در حوالی سالهای 1513 –1512توسط لئوناردو خلق شده است. امروزه ما مدیون «فلیپینو لیپی»(Filippino Lippi) هستیم که سفارش این اثر را به لئوناردو داد، چنان که مشهور است وی از لئوناردو به عنوان «یک هنرمند بزرگتر» یاد کرده است!
طبق مشق هایی که لئوناردو به جا گذاشته است به نظر می رسد که وی چندین تغییر را در طی اجرای کار به وجود آورده است. در طرح های اولیه به ظاهر، قدیس «حنا » از دخالت مریم باکره برای نکشیدن گوش بره توسط مسیح، جلوگیری به عمل می آورد! چیزی که امروز ما شاهد آن نیستیم. ما حال شاهد یک مادربزرگی هستیم که در رابطه مادر و کودک دخالتی نمی کند. این امکان به سادگی وجود دارد که دست بازدارنده قدیس «حنا»، بعد از بازنگری لئوناردو، با امتداد آستین مریم باکره، پنهان شده باشد!
در نقاشی، مسیح یک بره را گرفته است. بره نماد خود مسیح و همچنین مصائب و رنج وی است، چرا که در بسیاری اوقات، مسیح خود را به عنوان بره خدا معرفی می کرده است. زاویه سر بره، و نیز موی مجعدش در خود مسیح تکرار شده است و این گونه این دو را به یکدیگر مرتبط کرده است. این زنجیر اتصال به شکل دیگری در اثر توسعه یافته است، یعنی وجود بازوان مریم باکره که مسیح را در برگرفته، در مقایسه با بازوان مسیح که بره را به آغوش کشیده اند. بر فراز این زنجیره، قدیس «حنا» توسط خطی که با شانه های مریم باکره مشخص می گردد، در ترکیب بندی جدا شده است، در حالی که با نگاهی نرم و زیر چشمی، فرزند و نوه را زیر نظر دارد. در پشت سر این سه نفر، درختانی کاملا طبیعی دیده می شوند، در حالی که کوهستان و دریاچه کیفیتی غیر زمینی دارند. به جز نمادهای که ذکر آنها رفت، «فرا پیترو دا نوللارا» (Fra Pietro da Novellara) بر این باور است که یک سطح دیگر از نشانه در اثر به جا مانده است. او باور دارد که صورت آرام و موقر قدیس «حنا» در تقابل با چهره آشفته مریم باکره (در قبال بچه) به نوعی نشانه آن است که کلیسا نمی خواهد که از رنج و درد مسیح جلو گیری کند!
همچنین برخی نیز به شدت معتقدند که آستین آویخته مریم باکره، به شکل کرکسی است که سر و گردنش را می توان در ردای آبی بانو جست، در حالی که دم کرکس به سمت دهان مسیح است. اگرچه بسیاری از منتقدان از سوی دیگر به شدت با این نظریه مخالفند اما «زیگموند فروید» آن را تائید کرده است. زیگموند فروید در مقاله «لئوناردو داوینچی، یک خاطره از کودکی» یک بررسی روانکاوانه از این نقاشی انجام داده است. طبق نظر فروید، لباس مریم باکره از پهلو به مانند کرکسی می نماید و این چنین آن را نوعی پس زنی یک رویا از سوی لئوناردو بر میشمرد. فروید این را نوعی سائقه و میل به همجنس گرائی در لئوناردو تلقی می نماید. فروید می گوید جائی(Codex Atlanticus) لئوناردو اظهار داشته است که: «به نظر می رسد که در سرنوشتم این رقم خورده بود که همواره جلب نظر کرکسان را با خود داشته باشم. مثلا به خوبی به یاد دارم در هنگامی که کودکی بیش نبودم و در گهواره ای به سر می بردم، یک کرکس به من نزدیک شده و با ضربات دمش، دهانم را باز کرده، درحالی که ضربات دم به لبانم، چندین بار تکرار شد.»
طبق نظر فروید، این رویا مربوط به زمانی است که لئوناردو از سینه مادرش شیر می خورده است. فروید می افزاید که در هیروگلیف های مصری، مادر همیشه به شکل کرکسی تصویر میشده است چرا که طبق باور مصریان، کرکس نر وجود ندارد و کرکس ماده تنها با باد است که باردار میگردد!
اما خطایی که فروید مرتکب شده است این بوده که در ترجمه آلمانی، به اشتباه «زغن» به کرکس ترجمه شده است. این اشتباه فروید را بسیار نا امید کرد، چرا که یک بار او نزد «لو آندره سالوم» (Lou Andreas-Salomé) اعتراف کرده بود که این نوشته «تنها نوشته زیبای من بوده است!» البته برخی از فرویدیان همچنان بر این فرضیه پافشاری می کنند با آنکه به اشتباه اولیه در ترجمه معترفند!
تئوری دیگر که با فروید پیش کشیده شده، مربوط به علاقه لئوناردو است که تلاش کرده که مریم باکره را با مادرش تصویر کند. لئوناردو که فرزند غیر رسمی بوده، مدتی را نزد مادر خونی خود به سر برده، تا آنکه توسط همسر «سر پیئرو» (Ser Piero) (پدر لئوناردو) به فرزند خواندگی پذیرفته شد. این ایده که مادر مسیح با مادر خود تصویر گردد، می تواند نشانه ای از میل قلبی لئوناردو باشد که صاحب دو مادر بوده است! البته شاید خالی از نیاز باشد اگر بگوئیم که در هر دو نسخه از این ترکیب بندی، نمی توان تفاوت یک نسل را در این مادر و دختر تشخیص داد!
این نقاشی نیز به مانند بسیاری دیگر از آثار لئوناردو نیمه تمام است چرا که ردای مریم باکره در حد یک طرح کلی باقی مانده است. به نظر میرسد که به سبب برخی علائق تازه تر، لئوناردو کار را نا تمام گذاشته است. این علائق شاید به ریاضیات و یا ارائه خدمات مهندسی به «چزاره بورجا» (Cesare Borgia) مربوط باشد.
همچنین یک بررسی دقیق تر نشان داده که بره توسط یک هنرمند دیگر کامل شده است. به ظاهر بره در حد طرح کلی توسط لئوناردو کار شده بود. پس زمینه اثر به نظر توسط خود لئوناردو کار شده است اما به علت فقدان بافت ظریف در چهره ها، آن چنان که در مونالیزا سراغ داریم، برخی معتقدند که این قسمت ها نیز توسط هنرمندان دیگری صورت پذیرفته است.
قسمت ابتدائی شرحی بر قدیس حنا در کتاب علم و هنر لئوناردو داوینچی که در حال ویراستاری است .
فوریه 17, 2010 @ 07:46:57
سلام استاد
درود فراوان بر شما
اول فکر میکردم دارید در مورد همین طرح توضیح میدید
هرقدر گشتم نه نشونه ای از بره دیدم و نه از کرکس !
بعد که نقاشی ای رو که شما در مورد اشاره فرمودید رو پیدا کردم ، تازه دوزاریم آنتن داد!
از زحمتتون به نوبه خودم سپاسگذارم
ایکاش خودتون لینک نقاشی رو هم میذاشتید
شاد باشید
پی نوشت:
من تابحال فکر میکردم فروید روانشناسه !
فوریه 17, 2010 @ 09:23:41
سلام خدمت اقای ابراهیمی و سوم شخص عزیز

بسیار ممنون از کامنت پر بار شما
تصویر تابلوی مورد بحث اقای ابراهیمی در این پیوند هستش:
البته فروید و همچنین یونگ تفسیرهایی از تابلوهای نقاشی داشتن که بیشتر جنبه روانشناسی داره
یک سوالی از اقای ابراهیمی دارم…همانطور که می بینید دستها و پاهای مریم در تصویر اول ناتمام مونده…به نظر میاداگر این تصویر کامل میشد دیگه این تصویری که در حالت آیینه ای می بینیم رو نمی دیدیم. به نظر شما این نا تموم منوندن تصویر عمدی نبوده؟
فوریه 17, 2010 @ 11:02:44
دوتا سوال !!!
اول اینکه چرا تو این لینکی که گذاشتید ، خبری از اون نگاه مخصوص حنا نیست ؟
دوم اینکه ، مگر نفرمودید عکسی که توی همین پست گذاشتید مربوط به طرحیه که توکامنت آقای ابراهیمی توضیح داده شده؟ پس چرا طرح و نقاشی اینقدر باهم تفاوت دارن؟
شاد باشید
قلم عالی مستدام
پی نوشت:
حدیث عزیز
میبیند!
سوالات من پایان نداره !
شما هم شاد باشید
فوریه 17, 2010 @ 11:07:47
با من هستین قربان؟
نه خیر این دو تا تابلوی جدا هستن و اصلا کارفرماشون هم جدا بوده ولی مثل اینکه در طرح اول داوینچی بیشتر شیطنت کرده چون مثل اینکه دستمزد مسئولین کلیسا خوب نبوده.
پ.ن: نگاه مخصوص حنا مال وقتیه که داشته بچه خودش رو دعوا میکرده ولی دیگه با نوه اش که کاری نداره… 😉
فوریه 17, 2010 @ 13:03:39
بله قربان
با ساحت اقدس همایونی حضرتعالی بودم
اگه اینها دو تابلوی مختلفه، پس چرا اسمشون یکیه ؟
میگم فکرش رو بکن اگه در زمان لئوناردو داوینچی فتو شاپ بود چکار میکرد ؟!!!!!
شاد باشید
قلم عالی مستدام
پی نوشت:
میدونی چرا همه میگن نوه خوبه ؟!
میگن بچه ، دشمن آدمه
نوه ، بچه بچه آدمه
پس میشه دشمن دشمن آدم
خب کسی که بادشمن آدم ، دشمن باشه میشه دوست دیگه
دوست هم دوست داشتنیه!!!
فوریه 18, 2010 @ 08:57:49
این دو تا تابلو اسمشون کاملا مشابه هم نیست:
تابلوی اول:
The Virgin and Child with St. Anne and the Young St. John the Baptist
تابلوی دوم:
The Virgin and Child with Saint Anne
پیوند زیر یکی از طرح های اولیه طرح های بالا به حساب می آید:
http://www.fineartprintsondemand.com/artists/da_vinci/virgin_and_child_with_st_anne_ink.htm
و نیز پیوند زیر نیز طرح اولیه برای حالت پاهای تصویر :
http://www.1st-art-gallery.com/Leonardo-Da-Vinci/Study-For-Madonna-And-Child-With-St-Anne.html
و همچنین اتفاقی پیوند زیر رو پیدا کردم که چون المانی بود نتونستم دقیقا بفهمم چی گفته.آیا این هم اقر داوینچی است؟:
http://www.kunst-fuer-alle.de/deutsch/kunst/kuenstler/kunstdruck/leonardo-da-vinci/980/96/148961/die-heilige-anna-selbdritt
فوریه 19, 2010 @ 10:55:04
دوست گرانقدر
توی لینک اول که فرموید مربوط به تابلوئیه که استادابراهیمی توضیح دادند، سه نفر آدم بزرگ و یه کودک دیده میشه
نفر سوم کیه ؟
لینکهی دوم و سوم هم فیلتره !
شاد باشید
قلم عالی مستدام
فوریه 17, 2010 @ 13:18:25
سوم شخص مفرد عزیز سئوالها و جوابهای اینجاس که منو وادار کرده برای دریافت همه کامنتها عضو شم و با تمام مشغلهای که دارم تک تک رو بخونم!!
فوریه 17, 2010 @ 13:49:56
این که خیلی خوبه
منهم همین کار رو مدتی قبل کردم
مطمئن باش که از وقتی که بابت این کار میذاری نهایت استفاده رو خواهی برد
هزار ماشاالله دست به قلم هم هستید
از سبک نوشتنتون لذت بردم
سعی میکنم اونجا هم مزاحمتون باشم
البته اگه از سوالهای من بدتون نمیاد !!!!!!!
شاد باشید
فوریه 17, 2010 @ 14:08:56
با لبخندی به پهنای تمام صورتم! از دوستان فرهیختهای همچون شما استقبال میکنم!
فوریه 17, 2010 @ 14:30:18
فرهیخته ؟؟؟!!!
دیگر دوستان (مخصوصا فوسکا و سیمای عزیز) حتما هستند
اما من از این جنبه ها ندارم
صوفی صافی از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش
از این شوخی ها با من نفرمائید!!!!
شاد باشید
پی نوشت:
تورو به خدا به این حضرت سلطان بفرمائید که میشه به پهنای صورت خندید
دفعه قبل که من کفتم، مارو به چوب بست و فلک کرد!!!
فوریه 18, 2010 @ 08:45:49
این لبخند به پهنای صورت هم داره تبدیل به نمادی میشه واسه خودش.
نماد آشنایی های مجازی 😉
فوریه 18, 2010 @ 09:02:13
از برکات وبلاگ پر بار شماست دوست عزیز
شاد باشید
برکات عالی مستدام
فوریه 17, 2010 @ 19:57:44
سلام دوست خوب
لئوناردو انسان بسیار عجیبی بود ه جدیدا محققین و کارشناسان متوجه یک بیماری در به خاطر سپردن اطلاعات توسط لئوناردو در ایشان با توجه به متون و آثار وی شده اند که دلائل بسیاری از کارهای لئو را تا حدودی روشن می سازد شاید اگر این وضعیت برای ایشان پیش نمی امد ما از متون ارزشمند در باب هنر و علم در این گسترگی بی بهره بودیم .
پایه و اساس نقاشی های لئو طراحی قدرتمند و کاملا براساس علم سیمتری و نسبت طلائی ایشون هست این قابلیت بزرگ برای کار های ایشان این امکان را بوجود می اورد که حتی کار نیمه کاره ایشون به پای کار های تمام شده بسیاری از بزرگان نقاشی برتری خودش را نشون بده .
بعید نیست که فرمایش شما در مورد اینه نمودن و هدف لئو از بازتاب فکرش در بیننده عمدی نباشد .
می تونید امتحان کنید یک وقت بزارین وبا فتوشاپ چند تا از کارهای ایشون
را در موقعیت های مختلف ذخیره کنید .
هر چقدر طرح و نقش به اصول علوم زیبایی شناسی و نسبت طلائی نزدیک تر باشه اینه شدن انها هم نتایج عجیبتری را در برمی گیره .
البته یک چیز را من جدا در نظر می گیرم نقاشی هائی که به سبک پاپ ارت و مدرن و هنر نو شناخته میشه را اصلا نمی توان در این بحث اورد .
و نکته قابل اشاره اینکه لئو در زمان اجرای اکثر کارهاش هم زمان در موضوعات دیگر مستقرق می شده و نسبت به درجه اهمیت ان کار بهشون می پرداخته .
فوریه 18, 2010 @ 08:39:01
سلام جناب آقای ابراهیمی
از منطق آینه کردن یا حتی فازی کردن عبارات و داده ها ، در صنعت هم بسیار استفاده میشه
یقینا من درک و استعداد هنری ما رو ندارم. بنابر این اگه کاملترین طرح و نقاش رو هم به من بدید ، با آینه همونقدر ازش میفهمم که بدون آینه
چو انگشتت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی
استاد ابراهیمی
به عنوان شیطنت ، فکر میکنید اگه داوینچی هم عصر مابود، به همون اندازه برجسته میشد ؟
شاد باشید
عزت مزید
فوریه 18, 2010 @ 09:06:09
البته من هم مشکل به خاطر سپردن اطلاعات رو دارم…بعید نیست منم داوینچی چیزی بشم اخرش 😉
من مدتیه یک سوال اساسی برام پیش اومده. قیلا با دوستان صحبت شده بود که هنرمند ممکنه که در اثار خودش به صورت ناخوداگاه نمادها رو بوجود بیاره اما صرف نظر از نمادهای کارهای داوینچی به نظر میرسد گویا او می خواسته با هر نقاشی خودش قصه ای تعریف کنه که اساس این داستان در تمام تابلوهاش به هر صورت مشترکه.
این اشتراکات بیش از اندازه تابلوها ایا اونهم نا خوداگاهه؟ ایا اینکه واقعا یک رازی در پس تابلوهای داوینچی هستش توهمی بیش نیست؟
آیا واقعا داوینچی توانایی این رو نداشته که حتی ایینه کردن اثارش رو در هنگام ترسیم اونها تصور کنه؟
پس چرا مثلا برای همین اثر بحث شده در وبلاگ چندین چند طرح اولیه داده؟ می خواسته تمرین کنه؟ مگر هنوز در کارش استاد نشده بوده؟ شاید می خواسته اون حالت ایینه ای خاص رو ایجاد کنه؟ چرا پرتره مونالیزا رو چندین سال طولش داد و اخرش هم به صاحب اون تابلو تحویل نداد؟ مگر کشیدن یک پرتره برای یک هنرمند معمولی کار سختی هستش ؟ چه برسه به داوینچی!!
یا شاید هم این توهمی از ذهن خیال پرداز من هستش
فوریه 19, 2010 @ 00:28:39
Most likely, DaVinci did not draw most his paintings as freely as he wanted to, as he was commissioned by either wealthy individuals or the church to either paint the cathedrals (murals) or draw some religious paintings.
DaVinci was an inventor, Mathematician, Scientist, Architect and sculptor amongst other things , i.e., a multi-talented individual. But earlier in life when he was commissioned by the church he was not allowed to do any sculptor work, even though he was a master sculptor and only painted for the church.
I doubt if he would have painted the same things if he did not need the money and his paintings would have been purely based on what he felt rather than being told what to draw. So, who knows, maybe he wanted to say something or send a message beyond his drawings.
From what I have read, he was not a religious man and it must not have been easy for him to do all those drawings for the church; maybe that is why he did not complete all his works as it is possible that it was not that important to him, but then again, who knows?!!!!
فوریه 19, 2010 @ 10:37:41
قربان وجود مبارکتون گردم
اگه قرار بود هرکی فراموشی داره بشه لئوناردو داوینچی ، پس همه آلزایمری ها یه پا لئوناردو هستن !!!
آقا من حرفم رو در مورد اینکه ممکنه داوینچی از تکنیک آینه کردن در کارهاش اتفاقی استفاده کرده باشه رو پس میگیرم
توی چند تا از لینکهئی که شما و سیما خانوم گذاشتید، مطالبی خوندم(که همش هم انگلیسی بود و دهنم …شد تا بفهمم چی میگه !!!)که توش گفته بود داوینچی بسیاری از دست نوشته های خودش رو بصورت برعکس مینوشته . یعنی برگردان آینه ای
«به نظر من» کسی که از این تکنیک ، حتی تو نوشته هاش هم استفاده کرده، نمیشه گفت که تصاویری که توی نقاشیهاش (با استفاده از این تکنیک)پیدا میشه اتفاقی بوده
من رسما حرفم رو پس میگیرم !
زمین خیلی هم گرده و دورخورسید میچرخه !!!!
شاد باشید
قلم عالی مستدام
پی نوشت:
آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و در خواب شدند
پی نوشت2:
سیمای عزیز این شعر از حکیم عمر خیام بود(یعنی هست!!!)
فوریه 19, 2010 @ 10:46:48
آقا دست شما درد نکنه دیگه…شما توی این لینکهای اجنبی فهمیدین داوینچی آیینه ای مینویسه؟ پس بنده برای چی پیوند دادم به مطلب مونالیزا؟
خط چهارم رو بخونین…نوشتم علاقه داوینچی به روش آیینه نوشتن!!!
https://kingfoska.wordpress.com/2009/10/14/%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AE%D9%81%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7/
پ.ن: …
😉
فوریه 19, 2010 @ 10:57:50
به سر مبارک قسم نفهمیدم !
ببخشید
دیگه تکرار نمیشه !!!
اصلا علت اینکه میان خیلی از سایتها و وبلاگها رو فیلتر میکنن(مثل وبلاگ آقای ابراهیمی)اینه که جلوی نفهمی امثال من رو بگیرن !!!
فوریه 19, 2010 @ 11:21:34
وبلاگ اقای ابراهیمی فیلتر نیست… همینجوری نوشتن no.com
اصلا اقای ابراهیمی وبلاگ ندارن و قراره به زودی سایتشون راه اندازی بشه
فوریه 17, 2010 @ 20:01:40
یک کلمه اشتباه نوشته شد
فوریه 18, 2010 @ 19:23:59
سلام
دوست خوب
به نظر من اگر لئو در عصر ما زندگی می کرد به همون اندازه که ما از اطلاعات و تنکنولوژِ ی حاضر عقب هستیم نمی تونستیم درک کنیم کجا بود و چگونه – علوم در موازات و کمک هم کشف و اختراع می شوند اگه فیلم ایده بزرگ انیشتاین را دیده باشی می فهمی چی می گم .
اما یک چیز کاملا بارز هست و اون بوجود امدن شرایط خاص برای زندگی و خانواده و اطرافیان لئوناردو می باشد که استثنایی می تونه باشه و از همه مهمتر رنسانس و دوره قبل از ان .
یک نکته جالب چند سال پیش با کشف یک تار موی لئو ناردو در تابلو مربوط به موزه متروپلیتن نیویورک مقامات و دانشمندان امریکایی تصمیم گرفتند تا با استفاده از علم
جدید و شبیه سازی لئوی جدیدی را بیافرینند و بعید نیست که الان اینکار را نکرده باشند ؟؟؟
دوست خوب یک تعداد فیلم مستند در مورد لئوناردو دارم که اگه ببینی شاید هزار تا سوال دیگه به فکرت برسه ؟؟
فوریه 19, 2010 @ 10:44:59
استاد ابراهیمی
سلام
قربان من اگه بخوام د نهایت منت پذیری و امتنان ، اون فیلمها رو ببینم چکار باید بکنم ؟
شاد باشید
پی نوشت:
من فکر میکنم شبیه سازی باعث برگشت روح نمیشه
فوریه 19, 2010 @ 10:46:06
قربان وبلاگ شما فیلتر شده ؟؟؟؟
فوریه 20, 2010 @ 23:59:18
مثل همیشه جالب بود . اما چرا خدا یه کلاه خود داره؟ این همه اماده برای نبرد بودن تصور خوبی برای یه خدا نیست .به نظر شما چرا این طود کشیده شده؟اونم روی سینه مونالیزا
فوریه 24, 2010 @ 23:43:24
agar khodaro ye rebtilian farz konim khob tasviraye khobiye
va bishebahat hamnist 🙂
همه ی زنان مرموز تابلوهای داوینچی « فوسکا
آوریل 08, 2010 @ 13:03:28
ژوئیه 23, 2010 @ 14:32:20
سلام و عرض ادب
قبلا هم به بلاگتون سر زده بودم
مطالب جالب و تفكر برانگيزي داريد
به اسطوره شناسي و راز و رمز علاقه دارم
اما وقتش رو فعلا ندارم
در مورد صورت خدا يه سوالي داشتم
يك بار با دقت به عكس نگاه كنيد
اين دو تصوير چه شباهتي به هم دارند؟
جز تاريك بو.دن و رنگهاي تيره و ترسناك بودن آيا شباهت ديگه اي دارند؟
در حالت كلي شباهت دارند
البته اگر بي دقت نگاه كنيد
بر فرض اگر داوينچي همچين قصدي هم داشته باشه بايد شبيه مي كشيد نه با اين همه اختلاف
مسلما داوينچي با اون همه هوش و توان مي تونست اين دو تصوير رو شبيه در بياره(مي دونم كه اين دو تصوير حالت آينه اي داره ولي كسي كه كلي كارهاي عجيب كرده مطمئنا از عهده شبيه درآوردنش بر ميومد)
مگر اينكه اتفاقي باشه
يا صورت خدا تغيير كرده باشه
يا منظور چيز ديگه ست كه من متوجه نميشم و به نوك انگشت نگاه مي كنم
بنا بر مشكلاتي دسترسي به نت ندارم
اگر جواب كامنت رو داديد بهم خبر بديد
ژوئیه 25, 2010 @ 07:28:47
دوست عزیز
در واقع ما در اینجا از کلمه خدا به عنوان ایهام استفاده کردیم . منظور اصلی ما اون خدایی که شما فکر می کنین خالق انسان هستش نیست… بلکه اون خدا… خوب اینجا نمیشه واضح گفت…شاید در ایمیل بهتون گفتم
ژوئیه 25, 2010 @ 22:26:42
ممنون مي شم توضيح بديد
اگر درست فهميده باشم منظور شما اينه كه تفاوت دوتصوير به علت معناي خاص خدا تو اين موضوع هست
ازتون خواهش مي كنم حتما ايميل بزنيد چون به شدت كنجكاوم
سپتامبر 24, 2010 @ 17:06:11
جواب خاصی دوست ندارم بدم بیشتر دلم می خواد این جور نظریه ها رو بخونم، مطلب جالبی بود ممنونم.خوشحال می شم اکه مطلب های دیگه ای از داوینچی داری برام ایمیل کنی.
نوامبر 01, 2010 @ 03:05:47
خدا و چهره زشت و تیره !؟ معاذالله ! آیا واقعا قابل باور است ؟
مگر نمیدانید عرفا چه میگویند؟
ای عاشقان ای عاشقان هر که بیند روی او
آشفته گردد عقل او شوریده گردد خوی او
اینگونه برداشتهای نازیبابیشتر پرستندگان اهریمن نزدیک است!
در ضمن بنظر می اید اغلب افرادحاضر در اینجا از بیان همه منظور خود طفره میروند!
آیابهترنیست هر کسی نظرخودراتمامو کمال بیان کند؟
نوامبر 01, 2010 @ 08:34:00
سلام دوست عزیز
توی این وبلاگ ، احترام گذاشتن به عقاید دیگران ، پر رنگتیرن قانونه
اگه میبینید بعضیا خودسانسوری میکنن ، به لحاظ رعایت جانب احتیاطه که توهین به عقاید و «مقدسات» دیگران نشه
شاد باشید
پی نوشت:
جسارتا !
حامد اسم فاعله
الحامد اسم فاعل خاصه
در اینصورت فکر میکنم بالله (ب الله)درست نیست (منافی الحمد لله میشه)
لله(ل الله) درسته
نوامبر 01, 2010 @ 08:52:53
احتمالا راز اسم ایشون هم همین باشه سوم شخص عزیز 😉
نوامبر 07, 2010 @ 08:44:16
راستی منظور ما از خدا آن خدایی که شما تصور می کنین نیست.
دسامبر 26, 2010 @ 12:13:05
خیلی جالب بود و جالبتر از اون نظرات دوستان بود. کلاً دور همیددیگه، فوسکا و سوم شخص و حدیث و چندتای دیگه.
دسامبر 27, 2010 @ 10:44:13
سلام دوست من
مقدمتون مصفا
اگر به خانه ی من میایی ای مهربان
برایم نور بیاور
و یک دریچه که از ان
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
شاد باشید
جون 23, 2011 @ 21:28:31
سلام بچه ها امروز داشتم در این زمینه رو تابلو های مدونای سخره ها یه کنکاشی میکردم به این رسیدم

نظرتون چیه؟؟
جون 23, 2011 @ 23:06:45
میشه بیشتر توضیح بدین؟
جون 23, 2011 @ 23:10:59
اگه به محلی که عیسی و یحیی دارن اشاره میکنن دقت کنین اون تصویر خدا رو میبینین. امروز دقت که کردم با استفاده از همون تکنیک آینه اینو پیدا کردم
نوامبر 28, 2011 @ 12:47:53
Its good as your other blog posts : D, thankyou for posting .
ژوئیه 08, 2012 @ 21:18:41
«ایرانی ساخت، اسکندر سوزاند، قاجار فروخت، آخوند با خاک یکسان کرد»، این عنوانی خواهد بود که نسلهای آینده درکتابهای تاریخ خود در مورد تخت جمشید خواهند خواند، اگر حرکتی برای حفاظت این اثر ملی و جهانی امروز صورت نگیرد. نفوذ آب باران در بخشهای گوناگون تخت جمشید و ایجاد نم شدید در بنا موجب شده است که هر ساله سنگهای دو هزار و پانسد (صد) ساله این بنای ملی و تاریخی متلاشی شوند
سپتامبر 01, 2012 @ 07:56:51
با سلام . من اطلاعات کمی از نقاشی دارم . اما بسیار علاقه مندم . میخوام بدونم روی چه حسابی به اون شکل آینه ای ایجاد شده میگن صورت خدا . فرضا که به تصویر کشیدن این طرح واقعا عمدی بوده .از کجا معلوم منظور داوینچی حتما خدا بوده؟شاید منظورش صورت کس دیگه ای بوده . شاید میخواسته بگه در پس زمینه این صورتهای زن صورت یه مرد نهفته است . شاید میخواسته اونا که به غلط تصور میکنن داوینچی چهره خودش رو به صورت زن کشیده و البته خیلی نظر دور از ذهنی هستش با دیدن این تصاویر متوجه بشن که اون تصویر کشیده شده تصویر نهایی نیست و در ورای اون ،تصویر یک مرد که شاید تصویری از خود داوینچی هست وجود داشته باشه . منظورم از خود داوینچی شکل واقعی خودش نیست . بلکه تصوری هست که نقاش از درونش داره …
اکتبر 24, 2012 @ 20:46:04
اگر امکانش هست تحلیل در مورد اثار هنری را بصورت مفصل انجام دهید
جون 09, 2013 @ 21:38:19
دوست عزیز وب واقعا عالی و فوق العاده ای دارید.عالیه….تحلیل هاتون جالبه البته اکثرش نه همش….شما از کجا میدونید که این چهره نماد خداس.این بیشتر شبیه صورت شخصیت های فیلم جنگ ستارگانه:)/به نظر میاد لئو جون یکم گیج زده….این نمیتونه تصویر خدا باشه//مرسی
جون 16, 2013 @ 16:17:34
سلام
من از صورت خدا به صورت تمثیلی استفاده کردم. امکان توضیح واضح وجود ندارد چون منجر به ناراحتی خواهد شد
ژوئیه 13, 2013 @ 10:12:19
خسته نباشید با این همه پشتکار
شما عکس بنده رو همین کار کنید از طریق فوتوشاپ
چهره دراکولا در می اید !!! نمیدانم ما چرا
دوست داریم ذهن انسان ها را بازی دهیم .
به این تابلو دو بار نگاه کنید | «فوسکا
آوریل 06, 2014 @ 22:12:44
اکتبر 10, 2017 @ 16:33:45
وقتی که من در ابتدا نظر دادم، بر روی گزینه «اطلاع از من در هنگام اضافه کردن نظر جدید» کلیک کرده و اکنون هربار که یک نظر اضافه می شود
من چندین ایمیل با همان نظر دریافت می کنم.
آیا راهی وجود دارد که بتوانید مرا از این سرویس حذف کنید؟
قدردانی آن http://realpsychicnow.biz
اکتبر 30, 2017 @ 02:57:00
این واقعا یک بخش خوب و مفیدی از اطلاعات است. من راضی هستم که فقط به اشتراک گذاشتهاید
این اطلاعات مفید با ما است. لطفا ما را با این موضوع آگاه سازید
با تشکر از شما برای به اشتراک گذاری. http://anonymousstdtesting.review
اکتبر 30, 2017 @ 03:05:01
این وبلاگ بسیار عالی است و دوست دارم مقالات شما را مطالعه کنم.
ببخشید کار خوب! شما می دانید، تعداد زیادی از افراد برای این اطلاعات به دنبال دور هستند، شما می توانید کمک کنید
آنها تا حد زیادی http://cheapphonepsychics.online
اکتبر 30, 2017 @ 03:23:51
پست بسیار عالی http://stdclinicsnearme.info
اکتبر 30, 2017 @ 03:44:15
من می دانم که این سایت ارائه مقالات با کیفیت و یا بررسی و
دیگر مواد، آیا یک صفحه وب دیگر وجود دارد که چنین اطلاعاتی را در کیفیت ارائه می دهد؟ http://stdtestingnearme.biz
سپتامبر 14, 2018 @ 15:31:40
مگه خدارو دیده
اکتبر 11, 2018 @ 19:36:13
درود
چقدر دیر وبلاگ شمارو پیدا کردم :((
سالهاست توییتر نمیزاره یه قدم به جلو یا عقب برم
ولی خب خوشحالم اینجا اومدم اونم به خاطر داوینچی
سپتامبر 14, 2020 @ 15:27:20
Вам перевод 122325 р. https://tinyurl.com/Caweeque NMVV7759718RKKF