خوب در یادداشت قبلی صحبت هایی درباره بعضی از اشکال کردیم. برای این پست پیشاپیش باید یک عذرخواهی به خواننده محترم بکنم چون احتمالا این یادداشت تنها ساختار قبلی ذهن شما را به هم خواهد ریخت بدون اینکه نتیجه خاصی به شما بدهم. احتمالا بعضی از شما تصور کرده بودید که در یادداشت قبلی نتیجه ای که خواهم گرفت این است که کوروش همان ذوالقرنین می باشد. اما خواهیم دید که چنین نخواهد بود .
به آنجا رسیده بودیم که فرزندان کوروش با نماد قوچ از بز که نماد یونان باشد شکست می خورند . در این رابطه شما می توانید شواهد زیادی پیدا کنید. من تصاویری که احتمالا می تواند به خواننده کمک کند را اضافه می کنم. از جمله ی تصاویر تصویری است که به کوروش نسبت می دهند.
همانطور که در این تصویر می بینید کلاهی که کوروش بر سر گذاشته است دارای دو شاخ قوچ و مشابه همان حالتی است که در پست قبلی گفتیم یعنی یک شاخ رو به جلو و دیگری رو به عقب است .
و دیگری سکه ای است که اسکندر برای خود زده است و در آن کلاهی با شاخ قوچ بر سر نهاده است که به معنی شکست ایران است؟! . (این مورد نیاز به تحقیق بیشتر دارد و در واقع مطمئن نیستم…این به معنی این نیست که قوچ نماد اسکندر است بلکه فقط نشان دهنده غلبه اسکندر بر قوچ که نماد هخامنشیان می باشد است )
و در کنار اینها ظرفی از مصر که مربوط به دوره نفوذ ایران در مصر است.
خوب حتما مقالات و یا کتابهایی مثل کتاب ترجمه شده توسط باستانی پاریزی را خوانده اید که اشاره به این داشته اند که کوروش همان ذوالقرنین یا دارای دو شاخ است که می توانید به راحتی با جستجوی ساده به تعداد زیادی از این مقالات دست پیدا کنید. اما به نظر من نمی توان به سادگی در این مورد قضاوت کرد. بد نیست به دو مقاله دیگر اشاره شود . یکی در وبلاگ ترمینوس که با وجود اینکه با تمام مطالب آن موافق نیستم اما به نکات خوبی اشاره شده و در نهایت با نتیجه ای که گرفته می شود تا حدود زیادی می توان موافق بود :
«این مجسمه (منظور تصویر منسوب به کوروش)به احتمال بسیار زیاد نشانگر یک نماد است نه یک فرد مشخص!»
و در کنار آن مقاله ای که در یکی از فوروم های نامعتبر که معمولا مطالب را کپی می کنند پیدا کردم اما چون نتوانستم منبع اصلی را پیدا کنم ناچارا به همین فروم پیوند می دهم .نویسنده می گوید:
<< اما من چیز دیگری نیز به ذهنم میرسد و بعنوان پیشنهاد عرض میكنم:هخامنشیان دو تیره یا دو گروه از یك پدر بودهاند كه یكی كورش و كمبوجیه (میتوان گفت كورشیان) و دیگر، داریوش و فرزندانش(میتوان گفت داریوشیان) است. در كتیبههای هخامنشی نیز به این دو تیره اشاره رفته است و شگفت آنكه در منابع تاریخی ایران همچون شاهنامه دوران هخامنشی به دو نفز نامزد میشود: داراب(كورشیان) و دارا(داریوشیان) . بنابراین شاید منظور از ذوالقرین دو تیرهء هخامنشیان باشد.
اگر معنی واژه را همان «دارای دو قرن» در نظر بگیریم، سخن برخي از پژوهشگران نيز شایسته مینماید كه دو سده پادشاهی هخامنشی را نمایان میسازد.>>
خوب می بینید که موضوع به این سادگی هم نیست . نظر شخصی من این است (بدون اینکه بخواهم نتیجه مشخصی بگیرم ) قوچ باید جزو علائم مربوط به زودیاک باشد به این معنی که اشاره به دوره خاصی داشته باشد برای این منظور هم تصویر زیر را که مربوط به نمادهای میتراییسم می باشد را نشان می دهم. این به این معنی است که دوره هخامنشیان بایستی با عصر قوچ یکی باشد و البته این موضوع نیازمند پژوهشی بیشتر است.
همانطور که می بینید این تصویر مشخصات وحش اول را هم دارا می باشد.
نکته دیگر: به نظر شما تصویری که در این بشقاب ساسانی دیده می شود فقط بیان کننده یک داستان مشابه داستان بهرام گور است یا نمادی بر پایان دوره هخامشن و شروع دوره ساسانی؟گر این قوچ فقط به عنوان یک حیوان ساده منظور باشه که هیچ…اگر نماد هخامنشیان باشد که خوب باید بررسی شود و یا شاید در شروع دوره ساسانی عصر قوچ به پایان رسیده(طبق تذکری که دوستمان در نظرات دادند به منظور این نیست که دوره ساسانی بلافاصله بعد از دوران هخامنشیان شروع شده است.)
فوریه 05, 2010 @ 10:46:55
خیلی جالب بود ! تشکر فوسکا جان برای زحمتی که برای این مطالب می کشی!
فوریه 05, 2010 @ 10:50:31
خواهش قابلی نداشت…راستی میشه به ما هم یاد بدین چه جوری واسه کامنتتون عکس گذاشتین؟ چند تا از بچه ها از من پرسیده بودن اما بلد نبودم بهشون بگم :دی
فوریه 05, 2010 @ 16:40:06
تو سایت http://en.gravatar.com عضو می شید عکس lموردنظر رو آپلود می کنید و بعد هر جا با ایمیلی که در سایت گراواتار به عنوان ایمیل اصلی وارد کردید کامنت بدین اون عکس به عنوان آواتار تون میاد 🙂
فوریه 05, 2010 @ 18:47:07
مرسی اقا
پس شما همون وینتر جی خودمون هستین 🙂
نوامبر 01, 2019 @ 23:06:08
عزیزم با پوزش شما کاملا در اشتباه هستین زیرا تمامی شواهد بر این است که کوروش ذوالقرنین است و بنده اصلا کاری به حرف علامه طبابایی و این و اون ندارم . دلایلم کاملا بر پایه باستان است .
و این تحقیق رو در پیج اینستاگرامم براتون کاملا توضیح خواهم داد لطفا فالو کنین در اینستاگرام ganjine_irani
فوریه 05, 2010 @ 23:53:40
سلام
مطالب بسیار جالبی دارید.
آیا تصمیم ندارید این مطالب را در کتاب چاپ کنید؟
روی این قضیه فکر کنید.
البته من ناشر نیستم. فقط خواننده مطالبتان هستم. سوء تفاهم نشود.
در هر حال ممنون
فوریه 06, 2010 @ 09:38:51
البته شما لطف دارین ولی فکر نمی کنم این مطالب در حدی باشه که به خاطرش چند تا درخت قطع بشه تا کتاب هایی چاپ بشه
فوریه 06, 2010 @ 08:22:36
سلام دوست عزیز
تصویر اول و سوم رو اینطور تفسیر کردید که یه شاخ رو به جلو و یه شاخ رو به عقب داره
فارغ از اینکه بخوام دفاع بکنم که ذوالقرنین کورش هست یا نه ، تصور میکنم علت اینکه در اون دو نقاشی ، شاخها اینطور کشیده شدن اینه که نگارگر در زمینه پرسپکتیو و حجم سازی ، دانشی نداشته یا دانشش بسیار محدود بوده
برای این مدعا ، دو شاهد از عکسهای همین پست میارم
قبول دارید اون حیوونهائی که توی عکس آخر قلم زنی شدن، قوچ هستند ؟ اونها هم شاخهاشون رو به جلو و عقبه
در عکس اول هم تصور میکنم آنچه در پس زمینه کشیده شده ،بال باشه
اگه اینطوره ، یقینا شما بهتر میدونید که به لحاظ پرسپکتیو ، حجم سازی و آناتومی ، بالها اشتباه کشیده شده اند
ضمنا ، قوچ و بز ، علاوه بر شاخدار بودن ! به چیزهای دیگه ای هم مشهور هستند که فکر میکنم با تکیه به اونها ، راحتتر بشه تشخیص داد کدوم به کدومه !
شاد باشید
قلم عالی مستدام
پی نوشت:
دیدی دعوات نکردم !
فوریه 06, 2010 @ 09:44:14
دوست عزیز جوابی در نظرم هست که باید یک جستجوی کوچک بکنم تا بتوانم با قطعیت بگویم.
اجازه بدهید چند ساعت دیگه پاسخ می دهم.
پ.ن: فعلا که رفتین اقوام رو هم آوردین 😉 حالا اون دوم شخص بنده خداها رو هم دعوا نکنین سعی کنین با ملاطفت با هم کنار بیاین 🙂
فوریه 06, 2010 @ 13:39:06
قربان من کسی رو نیاوردم
هر کس اومده ، خودش اومده
من درحدی نیستم که بخوام یا بتونم کسی رو دعوا کنم!
من آن مورمکه در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
شاد باشید
قلم عالی مستدام
فوریه 06, 2010 @ 13:55:04
سلام دوست عزیز
سوال خوبتون باعث شد که یک دریچه دیگه ای هم به ذهنم باز بشه. شما فرمودین که این موضوع احتمال داره از ناشیگری هنرمندان ناشی باشه.
پس اگر بشه نقوشی رو پیدا کرد مربوط به اون زمان که هنرمندان تونسته باشن شاخ ها رو در یک طرف ترسیم کنن پس نشون میده قوچی که شاخ هاش در دوطرف باشه قطعا به معنی نمادی خاص و قوچی که شاخهاش در یک طرف باشه به عنوان یک حیوان معمولی شناخته میشه.
اتفاقا من تونستم تصویری پیدا کنم که نشون میده هنرمندان در اون زمان هم دانشی رو که شما اشاره کردین داشته اند به تصویر گوزنی که روی دو پا ایستاده در پیوند زیر نگاه کنین:
http://raeeka.wordpress.com/2009/01/24/%D9%86%D9%85%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%87%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%DB%8C/
پ.ن: قربان شما اگر هم کسی رو بیارین ما غلط بکنیم حرفی بزنیم
اصلا شما نیازی به دعوا ندارین یک اشاره بکنین تا ما سرمون رو براتون فدا کنیم
فوریه 11, 2010 @ 14:09:58
سلام
خیلی مطالب جالبیه
یک نکته:
اگه حتی یه نمونه دارای پرسپکتیو بیارید، نشون میده نقّاشهای اون موقع میفهمیدن پرسپکتیو چیه ولی نه اینکه در همهٔ کاراشون بخوان استفاده کنن.
میدونین، نقّاشها بعضی چیزا رو بنا بر سبک میکشن نه فقط رئالیسم
برای مثل نقاشی چای خانهای ایران، یا نقاشیهای مدرن
تو اینا پرسپکتیو وجود نداره یا برداشت دیگهای از بعد وجود داره ولی نقّاش قطعا میدونه عمق میدان چیه
فوریه 07, 2010 @ 10:26:15
مثل همیشه جالب بود فوسکا
فوریه 08, 2010 @ 11:52:40
سلام
خیلی مطلب جالبی بود، ممنون.
ببخشید، اما خواندنش کمی مشکله، اگر فونت را عوض کنید ممنون می شوم.
بهترین ها
فوریه 08, 2010 @ 12:19:15
راستش من یک فونت بیشتر ندارم… یا شاید هم بلد نیستم فونت عوض کنم…اگه کسی میدونه چه جوری میشه فونت وردپرس رو عوض کرد به منم بگه ممنون میشم
فوریه 08, 2010 @ 17:16:04
با تشكر لازم به ياداوري مي باشد در اولين تصويري كه منتشر كرده ايد متني به زبان عيلامي وجود دارد با اين مضمون كه اين كتيبه هم اكنون نابود گرديده است ولي در نگاره هايي از قرن 18 كه توسط برخي جهانگردان اروپايي كشيده شده است اين متن موجود است
فوریه 08, 2010 @ 17:22:48
ترجمه عبارت بالاي سر كوروش اين بوده است:منم كوروش شاه هخامنش
فوریه 08, 2010 @ 19:58:44
ممکنه یک منبع معرفی کنید؟
فوریه 08, 2010 @ 19:46:06
پايان هخامنش و آغاز ساساني؟؟؟
اين چه حرفي بود دوست عزيز؟
پايان هخامنشي ها آغاز اسكندر بود . بعد از مدت زماني در حدود 8 تا 10 سال اسكندر مرد و حدود 70 يا 80 سال سلوكيان حكومت كردند . سپس سلوكيان به دست اشكانيان سرنگون شدند و اشكانيان 480 سال بر ايران حكومت كردند . بين سقوط هخامنشي ها تا به قدرت رسيدن ساسانيان حدود 580 سال فاصله بود . نكته دوم اينكه ساساني ها خود را از نسل ساسان نواده داريوش سوم ميدانستند و به همين علت خود را وارث حكومت هخامنشي ميناميدند . در دوره ساساني بسياري از نماد ها و اشكال معماري هخامنشي ها كه به فراموشي سپرده شده بود تعمدا و براي زنده كردن ياد ايشان از ابتدا به كار برده و زنده شد
فوریه 08, 2010 @ 19:52:05
شما درست میفرمایین
مدتیه جمله بندی هام مشکل دارن…در واقع حق با شماست
منظوری که می خواستم از این جمله برسونم همونی هستش که در کامنت بالاتر هم اشاره کردم…اگر این قوچ فقط به عنوان یک حیوون ساده منظور باشه که هیچ…اگر نماد هخامنشیان باشه که خوب باید بررسی باشه و یا شاید در شروع دوره ساسانی عصر قوچ به پایان رسیده
فوریه 08, 2010 @ 22:24:08
به به فوسکا جان
مطلب جالبی بود
من هر وقت که میام به این وب
لاگ به تاریخ علاقم بیشتر میشه !
فوریه 08, 2010 @ 22:25:50
اشتباه شد !
من هر وقت میام به این وبسایت علاقم به تاریخ بیشتر میشه
فوریه 08, 2010 @ 22:27:47
وبسایت = وبلاگ !
امروز اصلا هواسم جمع نیست شرمنده !
بررسی اشکال باستانی عجیب و مفهوم آنها(بخش پایانی) « فوسکا
فوریه 23, 2010 @ 13:13:36
فوریه 26, 2010 @ 00:01:13
سلام ممنون از سایت خوبتان. من میخواهم بدونم که نماد سادگی و پاکی در ایران چیست؟ با تشکر. منتظرم که ایمل کنید.
فوریه 26, 2010 @ 14:08:44
سلام
به دلایلی که خواهم گفت پاسخ به این سوال مشکل است
احتمالا در نظر اول رنگ سپید به ذهن متبادر می شود. البته این رنگ چندان هم دور از جواب نیست هم به دلیل اینکه در بیشتر فرهنگ ها رنگ پاکی است و هم اینکه لباس کاهنان زرتشتی نیز به رنگ سپید بوده است.
اما به دلایلی این نظر قابل رد است .به عنوان مثال در شاهنامه از دیو سپید نام برده شده که مظهر بدترین شرارت هاست و نیز اگر داستان گذرسیاوش از آتش را شنیده باشید خواهید دید که طبق گفته بدیع الزمان فروزانفر کسی که این مراسم را انجام می داده تا بیگناهی خود را ثابت کند بایستی لباس خود را آغشته به قیر سیاه میکرده واز آتش می گذشته. یعنی خود به خود اگر با رنگ سیاه قیر که از اتش بیرون می آمد نشان دهنده پاک بودن او بوده است.
رنگ دیگری که احتمال بیشتری دارد جزو رنگهای پاکی به حساب بیاید رنگ آبی فیروزه ای است. قبل از اسلام رنگ آبی اسمانی نقش مهمی در عبادات ایرانیان داشته به خصوص که انعکاس این رنگ بر روی آب و تقدس خاص اب نیز با هم جور در می آید. اگر شما تصاویر معبد آناهیتا که مخصوص عبادت در کنار آب است را دیده باشید می بینید که عبادت کننده گان ارتباط مستقیمی با این رنگ چه در اسمان و چه در روی حوض دارند. پس از اسلام نیز این رنگ اثر خود را مخصوصا درمعماری مساجد نشان داد.
پس به احتمال قوی رنگ آبی باید رنگ پاکی در ایران باشد.
اما در این میان رنگ آتش را هم نباید غافل شد. از دیرباز آتش از بین برنده پلیدی ها بوده است.
پ.ن: نظر شخصی من آبی فیروزه ای است.
نگاره هایی ایرانی از نمادهای زودیاک … « فوسکا
مهٔ 18, 2010 @ 20:14:16
جون 02, 2010 @ 14:01:54
فرضیه ت در مورد قوچ به معنای سلسله هخامنشی می تونه درست باشه،چون ساسانی ها اشکانیان رو آدم حساب نمی کردن(به دلیل راه دادن به فرهنگ یونانی دوستی) و خودشون رو اخلاف بلافصل هخامنشیان به حساب می آوردن
نوامبر 13, 2011 @ 17:13:49
مطالبتون برام خیلی جالب بود میشه کمکم کنید منابع معتبری در رابطه با زودیاک، کوروش و نمادش (قوچ)، کلاه کوروش و … پیدا بکنم
نوامبر 26, 2011 @ 22:01:42
با تشکر از مطالبتون
مارس 12, 2012 @ 18:00:45
ای کاش یه منبع مکتوب برای ما وجود داشت که می دونستیم دقیقا چه اتفاق هایی افتاده. هر چند که به نظر می رسه گزنفون و تعدادی یونانی دیگه زحمتش رو برامون کشیدن ( والبته تعدادی کتیبه) اما به هر حال سمبل شناسی خیلی جالبه . موفق باشین
نوامبر 01, 2019 @ 23:05:12
عزیزم با پوزش شما کاملا در اشتباه هستین زیرا تمامی شواهد بر این است که کوروش ذوالقرنین است و بنده اصلا کاری به حرف علامه طبابایی و این و اون ندارم . دلایلم کاملا بر پایه باستان است .
و این تحقیق رو در پیج اینستاگرامم براتون کاملا توضیح خواهم داد لطفا فالو کنین در اینستاگرام ganjine_irani