مطلب امروز درباره تاثیرپذیری رامبرانت از هنر شرقی و به طور خاص مینیاتور ایرانی- هندی می باشد. علت اینکه آن را ایرانی – هندی می نامند این است که در آن زمان هندوستان و ایران همزمان تحت سلطه مغول ها  بودند. طی ایمیلی یکی از خواننده های وبلاگ من را با این پیوند آشنا کردند که نوشته ای است از آقای جلال ستاری و اقتباس شده از نوشته ورنر هافمن.

حقیقتا در پیوندهای فارسی هیچ نوشته ی مرتبط دیگری پیدا نکردم و پیدا کردن اصل منابع و تصاویر هم بسیار دشوار بود که جا دارد از دوست عزیزم ورتیگونه نویسنده وبلاگ سرگیجه های فلسفی یک دیوانه تشکر کنم که تعدادی از تصاویر را برایم پیدا کردند.

این دسته از نقاشی های رامبراند نقاش هلندی در دسته اثاری قرار می گیرند که اصطلاحا به آن تقلید از هنر متقدمان می گویند. تعداد آثار اینچنینی رامبراند را دقیقا نمی دانم اما آقای ستاری آن را 23 عدد و در این پیوند آن را 25 عدد ذکر کرده اند.

ما در این پست تعدادی از آثار را معرفی می کنیم.

1) شاه جهان و دارا شیکوه

الف) اثر رامبراند. (1656-1654) .

Pen and brown ink and brown wash, heightened with white bodycolor, on Japanese paper
8 3/8 x 7 in.

شاه جهان و دارا شیکوه اثر رامبرانت (وبلاگ فوسکا )

اینکه رامبرانت دقبقا از کدام یک از آثار تاثیر پذیرفته مشخص نیست ولی به احتمال زیاد یکی از آثار زیر باید باشد:

ب) شاه جهان و دارا شیکوه : اثر نانها هنرمند هندی (1620) H. 15 3/8 in. (39 cm), W. 10 3/8 in. (26.2 cm)
Purchase, Rogers Fund and The Kevorkian Foundation Gift, 1955 (55.121.10.36

شاه جهان و دارا شیکوه اثر هنرمند هندی (وبلاگ فوسکا)

ج)دارا شیکوه اثرHunhar (attributed to) (India

شاه جهان و دارا شیکوه اثر هنرمند هندی (وبلاگ فوسکا)

به طور خلاصه برای توضیح این تابلو ها باید بگویم که شاه جهان همان کسی است که تاج محل را ساخته است و دارا شیکوه فرزند ارشد او می باشد و در تصویر اول همان کسی است که شاهین بر روی دستش نشسته است. درباره  تاثیر پذیری هنر هندی  از هنر ایرانی پیش از مغول نیز مختصر توضیحی درهمان پیوندی که معرفی کردم میتوانید اطلاعاتی پیدا کنید. البته همانطور که در پستهای قبلی همین وبلاگ هم دیدیم به عنوان مثال در اینجا و در اینجا می بینید که تاثیر پذیری رامبراند یک تاثیر عمیق نیست و شاید فقط تمرینی برای سبک دیگر باشد و یا شاید علاقه ای خاص. درباره هنر شرقی و این حالت دو بعدی  و ساده ی آن حقیقتا من نمی توانم برداشت خوبی داشتم باشم و انتظار دارم که دوستان درباره اینکه چرا سبک نقاشی شرقی و به طور خاص ایرانی  از حالت طبیعی خارج است و به طور کلی سعی بر حجم دادن و سایه دادن نیست و فقط گویی روایت کننده یک رویداد است . مثلا اگر در همان کپی رامبرانت دقت کنیند می بینید که او هم سعی کرده بر روی محیط سایه و حجم ایجاد کند اما در آثار اصلی چنین چیزی نمی بینیم.

فرضیه های مختلفی درباره علت این موضوع شنیده ام. مثلا یکی از دوستانم  عقیده دارد این به سطحی نگری جامعه شرقی برمی گردد و در جای دیگر از هربرت رید می خوانیم به دلیل ممنوعیت کشیدن پرتره پس از اسلام  این وضعیت به وحود آمده و در واقع تلاشی بوده برای برون رفت از محدودیت ها.  به هر حال امیدوارم در این موضوع شما خواننده عزیزبتوانید بیشتر کمک کنید.

یک تابلوی دیگر هم معرفی می کنم و پست را به پایان می رسانم.

2)تیمور بر تخت شاهی  Rembrandt van Rijn
27×27 inch
69×69 cm

تیمور بر تخت شاهی اثر رامبرانت (وبلاگ فوسکا )

پ.ن:

به دلیل ملاحظات سیاسی ادامه مطلب و بخش عمده ای از آن را حذف کردم!!!