هنگامی که صحبت از تابلوی شام آخر میشود مسلما همه به یاد شاهکار داوینچی میافتند..تابلویی که رازهای زیادی در دل خود جای داده است..اما تا به حال شده از خودتان بپرسید اگر کس دیگری این تابلو را میکشید چه میشد؟و یا اگر شما یک هنرمند بودید بعد از دیدن تابلوی زیر چه فکری میکردید و دوست داشتید آن را به چه شکلی تغییر دهید؟
تینترتو هنرمندی بود که سعی کرد این ایده را به دلخواه خود ترسیم کند..اگر اشتباه نکنم 6 ترسیم از شام آخر اثر تینترنتو وجود دار که در پایین من کمیابترین اثر را میاورم و البته عکسی با کیفیت بهتر یافت نشد!
او هنگامی که به تصویر نگاه میکرد با خودش گفت:
چرا باید حواریون در کنار هم و در پشت یک میز تخت و نزدیک به هم باشند؟یک پاسخ این بود که جز این راه دیگری نبود که بتوان همه 12 نفر را درحالی نشان داد که صورت آنها هم معلوم باشد.سپس به میز بلند نگاه کرد..اما به نظرش بی معنی بود و برای نمایشنامه مناسب نبود.او تصمیم گرفت که حواریون را دور هم قرار دهد و این میز احمقانه را تصحیح کند! همچنین او دقیقا لحظه ای را برای تابلوی خویش انتخاب کرد که مسیح در حال گفتن این جمله بود که یکی از حواریون به او خیانت میکند.و باید تابلویی بسازد که همه با تمام بدن خود صحبت کنند…طوری که واکنش افراد به این جمله کاملا مشخص و نمایان باشد…یک تابلوی کاملا دراماتیک!
رنگهای تابلو به نظر او خوب بود اما با موضوع داستان متناسب نبود…از نظر او باید نورپردازی بیشتری صورت میگرفت..همانطور که در تئاتر این اتفاق میافتد.مثلا تصمیم گرفت که یهودا را در تاریکی قرار دهد و این به نظرش روش هوشمندانه ای برای نشان دادن این بود که سوژه مورد نظر همین است.
دیگر اینکه به نظرش امد که بهتر است لباسهایی ساه تر و عوامانه تر به تن آنها بکند..مگر حواریون از مردم عادی نبودند؟پس چه بهتر که غذای ساده و لباس ساده و رفتاری عوامانه داشته باشند.
پس در نهایت تابلویی که برای کلیسای سان تراواسوی ونیز ترسیم کرد به شکل زیر از آب در آمد:
شما با دیدن این تصویر چه احساسی دارید؟یک تصویر زنده با جزییات جالبتر و حتی با رساندن مفهوم بهتر یا یک نقاشی با جزییات مبتذل و کپی ناشیانه از یک اثر جالب؟
نوامبر 17, 2009 @ 00:05:54
اجازه بدهید بحث را خودم شروع کنم:
ترکیبات داوینچی بسیار قدرتمند تر است..نگاه افراد توجهات را به سمت کانون یا مسیح هدایت میکند و بدن ها و خطوط در تکمیل پرسپکتیو نقش دارند..احساس رسمی بودن به کمک اشکال منظم هندسی و به خصوص میز بلند احمقانه به بیننده القا میشود و حرکت موجی از میان صفحه به سمت بیرون صفحه محسوس است.
ترکیبات تینترتو بد نیستند اما به قدرت داوینچی هم نیستند..خظ فکری او جالب است..فضا بسیار واقعی تر و صمیمانه تر است و بیشتر به جنبه انسانی قضیه توجه کرده.افراد در یک محیط پیرامونی و چند ضلعی به دور مسیح یا کانون هستند اما این فضا توسط نقاطی گمراه کننده در بیرون دچار تداخل نیشود و ببیننده را گیج میکند مثل افراد پشت تابلو و فرد سمت چپ یا سگ و …
بی نظمی در نقاشی او بیش از حد است اما تصویر به طور کلی زیباست
نوامبر 17, 2009 @ 02:21:56
البته فضای کار دو نقاش کاملا با هم متفاوت است. کار داوینچی ابهت بیشتری را به مسیحا داده ولی به نظر بنده تابلوی تینترتو به واقعیت ارتباط بین مسیح و شاگردانش خیلی نزدیک تر است؛ چه از وجه ترکیب قرارگیری حواریون بصورت گرد که نشان حلقه گی است و چه از لحاظ فضای ارتباطی که در این تابلو به تصویر کشیده شده .
البته همانطور که خودتان هم گفتید کمی شلوغی و اشفتگی آن بیش از اندازه است مثل آن دو تا حواری که از کنار میز چیز بر می دارند و انسجان تصویر را به هم زده اند. بهرحال کار جالبی است چون بنده قبل از این نمی دانستم که شام اخر را غیر از داوینچی نقاش دیگری هم به تصویر کشیده .
البته جای مریم مجدلیه در تصویر خالی است.
نوامبر 17, 2009 @ 02:23:34
در پست قبلی کلمه «انسجام » اشتباه تایپ شد که بدوینوسیله تصحیح می کنم
نوامبر 17, 2009 @ 08:25:56
مرسی از نظر خوبت..راستی شما تیپاکس هستین یا تیپاکس یک مدتیه که دیگه نمیاد؟
نوامبر 21, 2009 @ 01:10:21
خیر. بنده تیپاکس نیستم .
نوامبر 17, 2009 @ 11:08:22
توی شام آخرهای های تینتورتو اثر کلیسای سنت جرج به خاطر زاویه دید متفاوت متمایزتر هست.ضمن اینکه در قیاس این نقاشی کلیسای سن تراواسوی، نقاشی کاملتری تو مدرسه سن دی روکو هست که سگ پایین پله ها نشون داده شده و از این اثر کاملتر و زیباتره….کلا مکتب ونیز قابل ستایش هست.بی انصافی اگه بخوای تینتورتو رو با داوینچی مقایسه کنی.باید در همون حوزه بمونی.مثلا درخشانی کارهای تینتورتو در مقابل تیتیان یا حتی پرسپکتیوهای محشرش. پرسپکتیوهای زیبای نقاشی های دزدی جنازه سنت مارک و همچنین کشف جنازه سنت مارک قابل ستایش هست. یکی از آثار تورنتینو تو مدرسه سن دی روکو، صحنه بالارفتن مسیح صلیب به دوش در دمادمای صبح هست.پرسپکتیو و کنتراست صبح به شب دو طرف تابلو،بی نظیر هست….. سارتر یک مقاله مفصل راجع به تورنتینو داره که بسیار خواندنیست،فکر کنم به فارسی هم ترجمه شده،حتما باید خوندش.
نوامبر 17, 2009 @ 11:22:40
بسیار عالی…این از اون پست هایی میشه که کامنتهاش پر محتوا تر از متن خواهد شد
نوامبر 17, 2009 @ 18:33:40
سلام دوست عزیز
مدتها پیش عکسی از یه نقاشی منسوب به لئوناردو دیدم که بسیار عجیب بود
در نگاه اول ، توی این نقاشی ، یه نفر یه سری رنگ رو بی هیچ منطقی قاطی کرده ، با این توضیح که دقیقا وسط نقاشی به اندازه یه دایره خالی بود ( اگر اندازه نقاشی رو A4 در نظر بگیریم ، یه دایره به قطر هفت هشت سانت)
اما اگریه آینه استوانه ای به قطر دایره وسط نقاشی رو دقیقا میذاشتی روی دایره خالی از رنگ( ما این آینه رو با مقوا و فویل آلومینیم درست کردیم) آنچه در آینه میدیدی حیرت آور بود
تصویر اون رنگ های درهم و نامنظم ، در آینه تبدیل به یه پیرمرد میشد که درحال مطالعه است
من نمیدونم آیا اون نقاشی رو واقعا داوینچی کشیده یا نه ، اما اگه فرض کنیم که کار اون بوده ، اونوقت به نظر من میزی که در تابلوی شام آخر کشیده مستطیل و بی قواره نیست. به نظر من شکل این میز میتونه U بوده باشه ، با این توضیح که دهانه U به سمت بیننده است
به نظر من چیدمان این میز ، با دقت و سلیقه ای که داوینچی داشته ، اینطوری مقبولتر و قابل قبولتره
شاد باشید
قلم عالی مستدام
پی نوشت : راستی من بادیدن نقاشی پائین ، حس میکنم یه سری آدم مست و پاتیل دور میز نشستن!!!
بجز حضرت مسیح و سه نفری که سمت راست مسیح نشستن ، حالت بقیه به مستها بیشتر شبیهه
نوامبر 17, 2009 @ 19:39:34
سلام…من اون نقاشی رو دیدم..اما تا حالا نشنیده بودم که مال داوینچی باشه..باید ببینیم اقای ابراهیمی چیزی میدونه
نوامبر 18, 2009 @ 01:13:06
میشه لطف کنید و اون نقاشی رو هم اینجا قرار بدید یا اینکه لینکی ازش بذارید یا حتی اسمی که بشه پیداش کرد؟
نوامبر 21, 2009 @ 00:57:58
البته این چیزی که سوم شخص مفرد در پی نوشت کامنتش گفت در نگاه اول به نظر بنده هم اومد ولی راستش رو بخواهید واقعا در حضور مسیح نشستن مست شدن هم داره!
آوریل 14, 2010 @ 15:51:02
سلام دوستان واقعا من از خوندن این مطالب لذت بردم و هم هم از سایت جالبتون بسیار متشکریم ( ممنون از اینکه با ذکر منابع مطالب رو مینویسی ) در مورد اون نقاشی که دوست سوم شخص عرض کرده من عکسهای اون نقاشی رو دارم و روی 4shared به صورت یه فایل زیپ آپلود کردم که لینکشو تو همین مطلب گذاشتم ولی تا جایی که من میدونم این کار مدرنه و مربوط به هندوستانه … حالا اگه کار دیگه ای بوده که این از روی اون کار کپی برداری شده من اطلاعی ندارم
در ضمن در مورد اینم عکس اون یکی تابلو تینتورتو

اینم اون نقاشی هندی
http://www.4shared.com/file/nL9odCh9/1_online.html
یه فایل زیپ به اسم 1
نوامبر 17, 2009 @ 22:16:53
به نظرم یک فرق بسیار بزرگ بین این 2 اثر هست و اونهم اینه که در اثر تینترنتو هر 12 حواری مرد هستند ، به اعتقاد بسیاری کسی که داوینچی اون رو در دست راست مسیح نشونده ، زنی موسوم به «مریم مجدلیه» است (البته کلیسا مخالف این موضوعه)و در اثر جدید از اون خبری نیست.
نوامبر 18, 2009 @ 00:00:18
Hi

leonardo’s composition is more powerful. The eye is drawn to the central figure with the same lines that depict perspective, a formal feel is created with geometric shapes, mostly rectangles including the table. Movement undulates back and forth from the central figure to the outside figures on both sides of the painting and then back again. He’s managed to represent the flow of ideas and thoughts among the people gathered
Tintoretto’s composition isn’t bad, but it’s not as good as Leonardo’s. I do like his line of thinking, to place the scene in a more realistic setting, emphasize the human beings and their living conditions. Composition takes on a pyramidal shape and triangles point toward the central figure, but there are some pointing right off the edge of the painting, which lead the eye astray. It’s more chaotic, disorganized, but he was going for this. Overall a nice painting, but not the caliber of Leonaro
please
http://www.enterthebible.org/Bible.aspx?rid=1028
نوامبر 18, 2009 @ 00:18:28
ممنون..راستی درباره کامنت سوم شخص نظری ندارین؟
نوامبر 18, 2009 @ 00:13:31
سلام و سپاس از مطالب بسیار ارزشمند وبلاگتان
اما یادتان باشد تابلوی شام آخر مسیح اثر داوینچی کجا و به چه قصدی اجرا شده بود.در سالن غذا خوری صومعه دلا گراتسیا در یکی از اضلاع درست روبه روی ورودی سالن غذا خوری به نحوی که شما به محض ورود به سالن و نشستن پشت میز ها احساس می کنید یکی از هم سفره های مسیح هستید و این اشارهء ظریف که در ابتکاری از ترکیب بندی های استاد آورده شده است فقط از دست او ساخته.
در بررسی اثر هنری یا حتی مقایسه هر دو اثر دیگر باید نکاتی از قبیل زمان و مکان و امکانات مدیا در ارائهء مفهوم مد نظر قرار داده شود.
با سپاس
شاد زی
نوامبر 18, 2009 @ 00:18:58
کاملا درست میفرمایین
نوامبر 18, 2009 @ 05:40:37
سلام کینگ خوبی به امید خدا !
منو ببخش که نمی تونم خیلی در بحثهای جذاب شما شرکت کنم در گیر پروژه هستم ولی هر شب متون شما را حتما نگاه می کنم .
در خصوص تابلو تینتورتو و دیوار نگاره شام آخر لئونارد زیاد می شود بحث کرد ولی نکته قابل توجه بار علمی و سطح دانش دو هنرمند است که اصلا قابل مقایسه نمی باشد تینتورتو چندین نمونه طرح و نقاشی برای جاهای مختلف با موضوع آخر انجام داده که مهمترینشون در کامنت قبلی اشاره شده ( 2 لینک )
از نحوه بکار بردن رنگ و بستر گرفته تا استفاده از علوم ریاضی و هندسه و دیگر موارد در کل باهم
خیلی متفاوت هستند و اهداف متفاوتی دارند و مهمترین تفاوت این دو اثر در موضوع هدف هنرمند از خلق اثر می باشد .
بدون شک در متون و تحقیقات پژوهشگران امده است که میزی که به عنوان میز شام آخر اطلاق شده به شکل یو انگلیسی با زاویه های نود درجه می باشد البته گفته شده که حواریون در زمانیکه دور هم جمع میشدند و به حالت لمیده به سمت میزی که ارتفاعش شاید بیشتر از 35 تا 40 سانتی متر نبود به صرف میوه یا نوشیدنی اقدام می کردند .
واژه اطلاق شده شام به معنی عام آن بکار رفته ولی در حقیقت عصرانه می باشد .
آن نقاشی ای را که دوست محترم اشاره کردند من ندیدم اگر زحمت بکشید لینک ان را بیاورید ممنون می شوم
نحوه قرار گرفتن حواریون بر اساس یک نظم هندسی می باشد که در این کامنت متاسفانه امکان ارسال ان نیست و من بعد از آپلود فایل برای شما از طریق ایمیل ارسال خواهم کرد .
یکی دیگر از موضوعات جالب این است که لئونارد در سمت راست سر مسیح تصویر ساختمانی را نقاشی نموده است که در نزدیک به کانون پرسپکتیو قرار دارد و دو چیز می توان از آن دریافت اول اینکه لئوناردو می خواسته بگوید مسیح کانون و مرکز توجه مسیحیت است نه نوشته های اناجیل یا موارد مشابه که بعد از پولوس اجرا شد نمونه شورای نیقیه .
دوم اینکه نوع معماری ساختمان کلیسا یا دیر به زمان زندگی لئوناردو نزدیک است یعنی پیوند زمان زندگی مسیح با حال حاضر ( گنبد چند وجهی ان بی شباهت به برج کیکاوس در ایران نیست ).
البته متذکر می شوم که این تصویر در سایت رسمی شام آخر و پروژه hal9000 قابل رویت است و قبل از بازسازی اخیر که توسط پروفسور بارچیلون انجام شده است قابل مشاهده نبود و متاسفانه تعدا 6-7 نفر نقاش ناشی کار استاد لئوناردو را به نوعی خراب کرده بودند .
تعداد زیادی نقاشی با موضوع شام آخر در شهر فلورانس است که آنها هم بسیار قایل بحث هستند .
ولی به نظر من از همه جالبتر متاخر ترین آن کار سالوادور دالی می باشد فقط یک نقطه ضعف داره اونهم تقارن فیگورها می باشد و البته بسیار ارزشمند می دونید که این تابلو جزو معدود تابلو های 4 بعدی جهان است .
من در حین طراحی پروژه به نکات جالبی دست یافتم که به امید خدا در 20 روز آینده پس از افتتاح وب سایت پروژه در خدمت شما دوستان محترم هستم جهت هم فکری و کاوش .
نوامبر 18, 2009 @ 08:26:48
خیلی ممنون آقای ابراهیمی..درباره اون نقاشی باید دوستمون سوم شخص لینک بدن ..در ادامه توضیحتون تصویری از شام آخر سالوادور دالی هم برای دوستان میزارم تا ببیننhttp://thingsthatarerectangles.files.wordpress.com/2009/05/dali-last-supper.jpg
نوامبر 18, 2009 @ 11:04:01
فوسکای عزیز
جناب آقای ابراهیمی
سلام
راستش اون نقاشی رو من بصورت چاپ شده دیدم.(توی نمایشگاه کتاب پخش میکردند)
اون زمانی که من این نقاشی رو دیدم ، هنوز کامپیوتر اختراع نشده بود !!!!!!!من هم بسیار جوونتر از این بودم که این دور اندیشی رو داشته باشم که نگهش دارم
متاسفانه لینکی ازش ندارم
جناب آقای ابراهیمی ، متاسفانه از کامنت اولتون مطلب زیادی دستگیرم نشد
زبان انگلیسی من بوی جوراب همون نازپری رو میده که فوسکا ازش تعریف کرده ! همچنین ، بیصبرانه منتظر معرفی وب سایتتون هستم
پی نوشت: اگه این حواریون محترم ، توی شب آخر- که حضرت مسیح این همه بهشون اصرار کرد بیدار بمونید- ، خوابشون نبرده بود ، الان اینقدر برای بیان حقیقت به اشارات و استعارات هنری نیاز نداشتیم .
شاد باشید
قلم عالی مستدام
نوامبر 18, 2009 @ 10:48:59
قشنگتره. ولی خداییش دیگه خیلی پیازداغش رو زیاد کرده. وقتی مسیح میگه یکی از حواریون بهش خیانت میکنه انگار بمبی منفجر شده و همه رو به اطراف پرتاب کرده!
نوامبر 18, 2009 @ 16:43:44
يا حسين .ع.
سلام بر شما …
اجازه هست من هم يه فضولي كنم!
واقعا ميگم وقني تابلوي دوم رو ديدم:
1- به تمام معناي كلمه، حس «فاخر» بودن اثر داوينچي رو درك كردم
2- و همچنين معناي «ابتذال» رو در يك اثر هنري دريافتم …
چقدر تفاوت دارن اين دو …
نوامبر 18, 2009 @ 16:51:24
.
.
.
ببخشيد و واقعا عذر ميخوام قصد توهين در ابراز كلمه «ابتذال» نداشتم … و نمي خواستم به صاحب اثر خداي نكرده توهين كرده باشم … ولي نقاشي دوم خيلي بهم ريخته و شلوغ و … هست. اون دوست عزيز فرمودن مثل اينكه يه سري آدم مست و لاابالي دور مسيح بزرگ ول و پخش هستن!!!
نوامبر 18, 2009 @ 17:26:42
اختیار دارین..هر کسی مختاره در ابراز نظر
نوامبر 18, 2009 @ 16:52:20
درود.خسته نباشید. اگر موافق باشید تبادل لینک کنیم.خبرم کنید, با سپاس موفق باشید.
http://musicmobham.wordpress.com/
نوامبر 18, 2009 @ 16:57:34
.
.
.
سومين تصوير رو هم كه آدرسش رو گذاشتين ديدم … حسي رو كه بهم دست داد ميگم – بي كم و كاست:
… شام آخر در آيندهاي بسيار دور …مثل فيلمهاي تخيلي خفن! (ببخشيد) هاليوودي …
.
.
.
آخ كه چقدر اثر داوينچي، آرامبخش و دلچسب هست …
نوامبر 18, 2009 @ 17:14:52
.به عنوان یکی از شیفتگان تینتورتو،سعی کردم تو فرفر و وبلاگ یک خورده از منظر زیبایی شناسی موضوع رو بررسی کنم.اما چون برزو اینو لینک کرده یک خورده هم قضیه رو فلسفی می کنم.
اصولا یکی از مسائلی که سکولاریته مسیحیت رو آسان کرد،این تجسم الوهیت بود.همین میراثی که از کوه المپ به غرب رسید و خدایگان رو در غالب انسان می دیدند.بعدها این موضوع به زمینی شدن خدا و پیغمبرش مسیح و نهایتا سکولاریزم بسیار کمک کرد.
اما در این میان،مکتب ونیز نقش بسیار مهمی در این پروسه داشت.تینتورتو با مهارت تمام با وارد کردن پرسپکتیو،کنتراست های طبیعی،درخشندگی و… از قداست و افسانه وار بودن نقاشی های مذهبی کاست.این قداست زدایی به نوعی جرقه رنسانس بود.تینتورتو مثل مکتب فلورانس دنبال کارهای سمبلیک و راز آلود نبود،به سادگی تمام و جلوی چشم مردم،مسیح و یاران ساده اش رو به تصویر می کشید تا یادآوری کنه این اصحاب کلیسا با لباس های فاخرشون نسبتی با مسیح ندارند.ضمن اینکه مسیح هم از آسمان نیامده.هرچه هست زمینیست….
نوامبر 18, 2009 @ 17:15:30
صداقت من فکر میکنم داوینچی هم همیشه قصدش این بوده که مسیح رو زمینی و غیر خدایی نشون بده..پس چرا تینتورتو باید بیشتر روی اثار داوینچی مانور بده؟
نوامبر 18, 2009 @ 17:15:54
اگه منظورت شام آخر هست اینطور نیست.داوینچی اولین نقاشی نبود که شام آخر رو کشید. اکثر نقاش های معروف (پیش از رنسانس هم) رو این موضوع کار کردن.که تا به حال دو اثر داوینچی و تینتورتو از همه مطرح تر شدن.اتفاقا اون کارش که تو کلیسای سنت جرج هست، به خاطر زاویه دید خاصش، از این کاری که اینجا اشاره کردی مطرح تر هست.
ببین تو اون زمان، برای ساخت هر کلیسا یک مسابقه بین نقاش-معمارهای شهر می ذاشتن و هرکس برنده می شد،با شاگردهاش می رفت و کار رو کامل می کرد.خب موضوع نقاشی ها هم داستان های مذهبی.اینه که همه نقاش ها موضوعات مشترک زیادی دارن: آدم و هوا،تصلیب مسیح،شام آخر،قربانی اسحاق….
در مورد رنسانسی بودن داوینچی باهات موافقم.اما واقعیت اینه که داوینچی بیشتر از نقاش-آرشیتکت، یک مهندس بود. برای همین هم ارزش نقاشی هاش رو با تکنیک و تریک بالا می برد.
اما در مباحث زیبایی شناسی،جایگاه آثار تینتورتو به مراتب بالاتر از آثار داوینچی ست.
نوامبر 18, 2009 @ 17:17:35
چیزی که به نظرم میاد اینست که در ۲۰۰۰ سال پیش یقینن مسیح و یارانش دور میز ننشستهاند و روی زمین مینشستهاند، اما برای اینکه به او احترام و نقشی در حدود پادشاهان بدهند لابد پیش خودشان فکر کردند باید دور میز باشد. با سادگی زندگی کردن مسیح هم جور در نمیآید، چون تا آنجایی که یادم میآید، او مخالف تجمل بود و روزی که به معبدی (کنیسهای) میرود که پر از تجمل بوده حسابی شاکی میشود و همه را میریزد بهم.
علاقمندان برای تاریخچهء میز ناهارخوری به اینجا رجوع کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Table_%28furniture%29#History
نوامبر 18, 2009 @ 17:18:10
البته برزو جان، میز و صندلی و تخت از قدیم در غرب بوده.تو اروپا به دلیل رطوبت نسبی بالا،مردم نمی تونستن روی زمین بخوابن یا بشینن.برای همین تخت و میز و صندلی درست کردن و از زمین فاصله گرفتن
نوامبر 18, 2009 @ 17:18:41
هادی گرامی درود
لینکی که به ویکی در مورد تاریخ میز ناهاخوری دادم، دیدید؟ ولی مسیح که اروپا زندگی نمیکرده او هم در همین خاورمیانه متولد شده؟ توضیح بدهید هادی جان
نوامبر 18, 2009 @ 17:19:12
اتفاقا تو لینک اشاره شده بود که رومی ها هم از میز استفاده می کردن.یعنی در زمان هرودیس و نرون در سرزمین فلسطین به عنوان بخشی از امپراطوری روم نیز قاعدتا باید میز وجود می داشته
نوامبر 18, 2009 @ 17:20:29
ببین بولگاکف روایت می کنه که اصلا شامی نبوده و حواریونی هم نبوده.مسیح یک آدم ساده بوده که کنار خیابون برای ملت موعظه می کرده.یکبار هم جوگیر می شه پیلاطوس رو نصیحت می کنه،اونم اعدامش می کنه. حالا می خوام ببینم این داستان آیا رگه تاریخی هم داره یا صرفا یک فانتزی زائیده ذهن نویسنده هست.
نوامبر 18, 2009 @ 17:21:29
گرامی تا آنجا که میتوانم از گوشهء حافظهء خاک خوردهام مطلبی در مورد مسیحیت به یاد بیاورم اینست که مدارک تاریخی در مورد وقایع دوران مسیح بسیار مخدوش است تا آنجا که وجود خود مسیح هم به زیر سوال میرود، مدرکی دال بر این که مسیحی بوده اگر اناجیل را به حساب نیاوریم تقریبن هیچ است، نطر به اینکه این جریانات مربوط به ۲۰۰۰ سال پیش است مسئله را در مورد وقایع و رخدادها بغرنجتر میکند. مثلن تاریخ تولد مسیح را هیچکس به درستی نمیداند، اینکه در کجا دفن شده هم کسی نمیداند همه حدس و گمان است بنا بر این، این وقایع میتواند رخ نداده باشد، وقایعی به مانند شام آخر یا حتی چگونگی آنهم را کسی نمیداند. بویژه آنکه زبان خود اناجیل هم نامفهوم و گاه به صورت کد بیان شده است. میدانیم که اناجیل بعد از حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال (حافظه یاری نمیدهد) بعد از مرگ مسیح نوشته و جمعآوری میشود.
در مسايل و رویدادهای تاریخی همیشه این مسئله مهم است که اگر واقعهء پر اهمیت و بزرگی رخ داده باشد لا اقل چند منبع آن را ذکر کرده باشند (خب اینهم مشخص است اغلب ادیان در اوایل انتشار افکارشان کسی تحویلشان نمیگرفته که بخواهند مطلب هم در موردشان بنویسند) در دنیای امروز هم چنین است اگر نویسندهء نامداری فوت کند چندین منبع خبری آن را ذکر خواهند کرد، این مورد هم دربارهء رخدادهای مسیحیت مجهول است، علت آ ن هم (اگر از بعد مذهبی به قضیه نگاه کنیم) مشخص است زیرا مسیحیان تا ۳۰۰ سال مخفی بودند و به جلوی شیران انداخته میشدند.
در مورد ایسلام هم همین است بر سر قضیهء جانشینی محمد چندین روایت است بعد ایسلام میشه دهها شاخه، تازه در همان اوایل هم این انشعاب رخ میدهد. بسیاری از مطالب تاریخی- مذهبی قادر به اثبات علمیشان نیستیم. باور است
نوامبر 18, 2009 @ 17:22:13
اسم تینتورتو در ایتالیا اسم چندین نقاش قرن ۱۶ میلادی در ایتالیا هست اسمشون هم از حرفه شون میاد (در این مورد از حرفه پدر) = رنگرز پارچه. این تینتورتوی مورد نظر همون جاکوپو تینتورتو یا جاکوپو روبوستی هست. این نقاش شاگرد مکتب تیتزیان بوده ولی بعد از مدتی راه خودشو میره. در موردش معروف هست که طراحی رو از مایکل انجلو به ارث برده و رنگ هارو از تیتیزیان. این به اون معنی هست که مکتب هنری فلورنتینی رو دنبال میکنه و در مدرسه نقاشی ونیز (که معروف به اجرای نقاشیهای دقیق با رعایت پرسپکتیو قوی و سخت هستند) کار خودشو آغاز کرده. اما چیزی که امضای خاص به کارهاش میده یک حالت صحنه سازی دراماتیک و تئاتری دادن به نقاشیهاش هست. دونستن همهٔ اینها باعث میشه که درکی بهتری از خود اثر داشته باشیم. استفاده از نور هم یک وجه تمایز دیگه در کارهاش هست البته به نظرم باید آثار دیگه هم ازش با همین نام «شام آخر» ببینید. مهم ترینش که برای کلیسای سن جرجیو ماگیوره در ونیز کشیده و جز یکی از ۳ شام آخر خاص دوران رنسانس به حساب میاد:

میتونم در وب لاگتون بعدا نظر تئوری هنر معاصر رو در موردش بنویسم.
نوامبر 18, 2009 @ 18:13:56
به اینهمه دانش، استعداد، علاقه و خلاقیت هممیهنام تنها میگویم: آفرین، موفق و سلامت و شادکام باشید
مرغ بوتیمار
گرامی میهنم ای خاك ایران
نمادِ هستی و مهد دلیران
هزاران یادگار از روزگاران
بهیادت مانده از آموزگاران
هنوز آن برق چشم شهریاران
بپیچد در دل دشت و بیابان
هنوز آن گام سربازانِ جانباز
خروش رادمردانِ سرافراز
بهگوش آید ز ابر و باد و باران
ز تندرهای قلب كوهساران
همیآید به گوشم این نداها
توان بخشد به جانم این صداها
گرامی میهنم پاینده مانی
هماره بر جهان تابنده مانی
تو دریایی ز فرّ و دانش و داد
برآید خور از این دریایآزاد
بپیماید ره گردون به صد ناز
ز مهر او درد جان دو صد راز
بیفتد پرتواش گرم و دلافروز
بر این دریای ژرف و هستیآموز
كرانه تا كرانه روشنیبخش
فروغ مهر «ایران» اینچنین پخش
شود از فرّ «هُرْمزدِ» یگانه
بههر سو مهر جاویدان روانه
منم در ساحل و ماتم گرفته
وجودم را سراسر غم گرفته
تو ایرانی و دریایی پر از جوش
منمآن مرغ بوتیمار خاموش
به چشمم ناید از مهرت دمی خواب
كه میترسم ز دریا كم شود آب
كهآن فر و شكوهت تیره گردد
و چشمانم از اینغم خیره گردد
از: مهین بانو تركمان اسدی
نوامبر 18, 2009 @ 18:14:48
.من هم به آزادگی و شرف شما درود میگویم..امیدوارم که روزی برسه که سراسر دنیا برای نقاشی های هنرمندهای ایرانی نظر بدن نه ما برای اونها
نوامبر 19, 2009 @ 01:37:55
به . سلام فوسکا جان . می گم این یه مدت که نبودم عجب پستهایی نوشتی ها !
خوب . حالا نوبت نظر منه : !!!
100% و بدون هیچ تردید داوینچی توی این مقایسه یک سر و گردن از تینترتو بالاتره (البته به نظر من)
کی گفته که یه نقاش باید همیشه واقعیت ها رو بکشه؟ تازه به اون افتضاحی! به نظر من لئوناردو خیلی قشنگ تونسته اون ابهت مسیح رو توی این نقاشی برسونه . جوری که با یه نگاه سریع توجه فرد به خود مسیح و حواریون و حرکاتشون جلب می شه . بعد اصلا صرف نظر از خود نقاشی نماد هایی که توی آثار داوینچی دیده می شه گاهی وقتا اینقدر قشنگه که خود موضوع اصلی تابلو یادت میره .
خداییش که با نظر سوم شخص درباره حواریون موافقم . اون چه طرز نشستنه اونم از یک حواری که لا اقل برای خود جامعه مسیحیون ارزش دارن . سادگی رو میشه جور دیگه ای هم نشون داد .نه که به این شکلی که این کشیده.نمی شه کسی ساده از مردم عادی باشه ولی جلوی پیر و مرادش(مسیح) درست بشینه ؟ یا اون دوتای دیگه که اصلا به مسیح گوش نمی کنن .! وقتی به نقاشی تینترتو نگاه می کنی نه اون بزرگی مسیح رو میرسونه (منظورم از لحاظ معنوی و ارزشمند بودن برای حواریونشه) نه هم احساس خوبی رو به بیننده منتقل می کنه . فقط یک احساس آشفتگی توشه .
البته این نظر من بود . شاید به نظر زیبا شناسان اثر تینترتو در حد داوینچی باشه ! ولی از نظر یک فرد عادی دوست دار هنر (من !) رسما برای اثر داوینچی ارزش خیلی خیلی بیشتری قائلم
نوامبر 19, 2009 @ 01:42:21
باز این اثری که whitecube معرفی کرده ماله جرجیو ماگیوره یک چیز . حداقل حس خوبی رو به بیننده می رسونه . خیلی از اثر تینترتو قشنگتره
نوامبر 19, 2009 @ 10:05:42
سلام…خوش اومدی تیپاکس عزیز
نوامبر 19, 2009 @ 04:03:03
نه تیپاکس عزیز هر دوی این آثار مال یک نفر یعنی خود شخص جاکوپو تینتورتو هست. اونی که من بهش لینک دادم شام آخر معروف ترش هست فکر میکنم این نقاش حداقل ۴ عدد شام آخر کشیده که همه باهم متفاوت هستند. هر چند که به عنوان بینندهٔ اثر هنری باید سلیقه رو هم در نظر گرفت ولی برخی آثار، نقش مهمی در سیر تاریخی و تکامل سبکها پیدا کردند و لزوما چون قشنگ هستند یا نیستند جاودانه نمیشن. راجع به آثاری که فوسکا اینجا میذاره میشه هر کدوم یک مقاله نوشت و من نمیخوام اینجا پر چانگی بکنم برای همین به چند نکته به صورت کلیدی اشاره میکنم: یکی بستر تاریخی و داستان شام آخر: مهمترین چیزی که در بررسی صحنه شام آخر در نظر گرفته میشه فقط این نیست که مسیح به حواریونش میگه که شخصی بهش خیانت میکنه و اون شب آخری هست که باهم هستند بلکه اشاره به نکتهٔ مهم دیگه در باور مسیحی هم هست اون هم تبدیل گوشت و خون مسیح به شراب و نان (تجلی روح خدا برای انسان هست) اگر امروزه به کلیسا سری بزنید برای دیدن غسل تعمید و… تکهای نان و شراب به شما داده میشه که از همین داستان سر چشمه میگیره. بعدی نگاه تاریخ هنر شناسی: تینتورتو با این نقاشیها یک چیز نامرئی رو هم برای بیننده مرئی میکنه اونم حضور نیروی الهی با استفاده از عنصر نور هست. فرضیه نور و تاباندنش به بدن انسانهای زمینی در نقاشی هم برگرفته از نظر متافیزیکی فلاسفه یونانی در مورد نور هست: نور با درجه بندیهای متفاوت تابیده میشه و بالاترین درجه تابش (روشنترین نور) نزدیک بودن به منبع (بخوانی نیروی برتر یا خدا) رو نشون میده. حالا اگه به کار لئوناردو نگاه کنید که تقریبا یک قرن پیش تر کشیده شده دقت در نورپردزی کامل و پلاستیکی وجود داره (همهٔ افراد و وسائل با دقت کامل نورپردازی شدند) ولی در آثار تینتورتو تجلی فرضیهٔ نور در متافیزیک رو در تبلیی با مضمون مذهبی (الهیات) میبینیم یعنی دیگه این ۲ همدیگه را دفع نمیکنن بلکه بهم پیوند داده میشن.
نوامبر 19, 2009 @ 08:55:02
سلام دوست عزیز
تبدیل گوشت و خون مسیح به شراب و نان ؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا چنین اعتقادی دارن ؟
فکر میکنم عبارت نقل شده اینطوری باشه :
از این نان بخورید که آن تن من است و از این جام شراب بنوشید که آن خون من است
به نظر من به زبان زمان خودش میخواسته بگه : » انی تارک فیکم الثقلین …»
البته به نظر من !
شاد باشید
نوامبر 19, 2009 @ 10:05:17
اتفاقا نان و شراب دقیقا نمادی از بدن مسیح هستش مفرد عزیز…البته تو اسلام اعتقاد دارن که کسی که شراب رو در آن مجلس کذایی درست کرد شیطان بود که در قالب مسیح ظهور کرد اما مسیحیان چنین اعتقادی ندارند.
نوامبر 19, 2009 @ 10:31:32
جسارتا ، من هم فرمایش شما رو گفتم ، البته با زبان الکن خودم
دوست عزیزمون ، شاید به قرینه سرعت در انتقال مطلب ، از کلمه «تبدیل » استفاده کرده اند.حتی اگر نمیدونستم هم فرمایش شما در نمادین بودن نان و شراب ، برای من اتمام حجت بود
هر کسی اون شراب رو درست کرده ، دستش درد نکنه!
هر کی هر شراب دیگه ای هم درست کرده ، میکنه یا خواهد کرد ، باز هم دستش درد نکنه !!!
در اسلام این اعتقاد هست که هیچکدام از شیاطین یا اجنه ، نمیتونن در قالب پیامبران یا ائمه در بیان(حتی در خواب ) . همچنین ، در زمان حضرت مسیح ، خوردن شراب حرام نبوده که شیطان بخواد اونو درست کنه . اینکه فرمودید :»تو اسلام اعتقاد دارن که کسی که شراب رو در آن مجلس کذایی درست کرد شیطان بود که در قالب مسیح ظهور کرد» به زعم من با این دو باور دیگه (مخصوصا اولی ) سازگاری نداره
شاد باشید
قلم عالی مستدام
نوامبر 19, 2009 @ 11:18:20
مرسی whitecube جان . توضیح خیلی به جا و خوبی بود
نوامبر 19, 2009 @ 10:09:37
همونطور که پیش بینی میکردم کامنتها از خود پست با ارزش تر شدند…این خیلی عالی و با ارزش هستش..احساس میکنم بعضی از دوستان احساس میکنند که نباید از خود مطلب بیشتر بتویسند و یا به بررسی جنبه های دیگه از اثر بپردازند اما این اشتباه رو نکنین…هر توضیحی که به مطلب توسط کامنتهای شما افزوده بشه مسلما از طرف خواننده با استقبال مواجه میشه..من خودم از کامنتهای دوستان چیزهای زیادی یاد میگیرم..پس خودسانسوری نکنین بی زحمت و هر چه به نظرتون میاد رو اضافه کنین تا همه بهره ببرن..ما هم دست بوس همه عزیزان خواهیم بود
رونوشت به همه خوانندگان مخصوصا whitecube عزیز
نوامبر 19, 2009 @ 12:23:11
سوم شخص عزیز..راست گفتی..هنگامی که حکایت را میخواندم حواسم به این نکته نبود…باید برم دوباره ببینم قضیه چی بوده…میگم حالا اگه یکم تغیرات بده باز هم قبول نیست؟مثلا به شکل مسیح در بیاد اما یه حال اضافه پشتش داشته باشه؟
نوامبر 19, 2009 @ 13:09:31
چونه نزن رفیق !
من که خیلی تخصص ندارم
اما در روایات اومده زمانی که حضرت سلیمان به حمام میره ، انگشتر خاتم خودش رو به دربان ( حاجب ، امین ، امانتدار ، خدمتکار ….) میده . قبل از اینکه از حمام بیاد بیرون ، ابلیس خودش رو به شکل اون درمیاره و میره انگشتر رو از یارو میگیره و میبره میندازه تو دریا و باقی داستان…
من واقعا نمیدونم آنچه مسلمونها بهش اعتقاد دارن صحیحه یا نه
شما فرمودید مسلمونا میگن شیطان خودش رو به شکل مسیح درآورد. من هم عرض کردم مسلمونها اعتقاد دارند شیطان» مجاز» به همچین کاری نیست. بنابراین نقض غرض میشه
البته روایتی که در خصوص حضرت سلیمان هست هم خیلی معتبره
بعضی شکسته خوانند ، بعضی نشسته دانند
چون زنده نیست حافظ، معذور دار مارا !!!!!!!!
شاد باشید
قلم عالی مستدام
نوامبر 19, 2009 @ 15:30:09
پس نتیجه میگیریم که شیطان هم حسابی شیطون بوده ها…
نوامبر 20, 2009 @ 01:50:13
سوم شخص مفرد عزیز کاتولیکها جدا میگن تبدیل گوشت و خون مسیح (روح خدا) به نان و شراب: «اگر از این نان بخورید و از این شراب بیاشامید من همراه شما خواهم بود.» و این برای کاتولیکها نمادین نیست و برای همین «تبدیل» ترجمه میشه. این فلسفهای که از طرف پروتستانتها هم مورد انتقاد قرار میگیره.
نوامبر 21, 2009 @ 09:15:32
سلام دوست عزیز
ممنونم از توضیحت
اگر از جنبه مقدس بودن اون نان و شراب بگذریم ، حضرت مسیح همیشه با منه !!!!!!!!!!!
شاد باشید
نوامبر 21, 2009 @ 15:52:47
به نظر من کار داوینچی بهتر بود
نقاشی دیگر به نظر کمی درون مایه طنز دارد
حواریون به حالت مستی به دور میز مشاهده میشوند
نظر کارشناسانه جناب فوسکا در این باره چیست ؟
نوامبر 22, 2009 @ 08:37:08
اتقاقا بیشتر دوستان هم نظرشون همین بود..با توجه به نظر آقای صداقت میشه گفت تلاشی از جانب نقاش برای این بوده که مسیح را از آسمان به زمین بکشاند(اشاره به مقام الوهیت که به مسیح دادند)
دسامبر 19, 2009 @ 12:12:43
با سلام
در رابطه با ظاهر این دو اثر سلیقه های متفاوتی مطرح شد که همگی با ارزشند. از بعد هنری و مذهبی هم حرفی نیست اما مسئله مهم از نظر من شگفتی هایی هست که هر از چندی پی به آن برده و بحث روز می شوند.رازهایی که در پس آثار داوینچی نهفته است و آن را از هر حیث با سایر هنرمندان متمایز کرده و او را از وابستگی به گذشته رها می سازد و در آینده منتشر می کند.مثلا چندی قبل خواندم:
. یک مححق شاخه انفورماتیک، با انجام مطالعاتی روی تصویر شام آخر، مدعی شد این نقاشی درون خود حاوی تصویر دیگری است که تاکنون کسی متوجه وجود آن نشده است.
اسلاویسا پشی (Slavisa Pesci)، محقق آماتوری از اهالی شمال ایتالیا، اعلام کرد با آینه کردن یا معکوس کردن این نقاشی و قرار دادن دو تصویر روی یکدیگر و از تلاقی اشکال موجود، تصویر دو شخصیت ظاهر میشود که تاکنون کسی به آنها توجه نکرده است: «یکی از این شخصیتها زنی است در سمت چپ مسیح که کودک نوزادی در بغل دارد و دیگری شوالیه است صلیبی. همچنین در این نسخه جدید از شام آخر، یهودا از تصویر کنار میرود و عیسی لباس دیگری بر تن و جام شرابی مقابلش قرار دارد.»
در باره ی این تابلو همچنان تحقیق می شود چرا که هنوز هم عده ای به وجود داشتن یک راز در این تابلو عقیده دارند …شاید هم یک راز بسیار بزرگ که خیلی چیزها را در جهان متحول خواهد کرد…
دسامبر 28, 2009 @ 16:19:06
در مورد u بودن میز موافقم . با توجه به نور کار و سایه ها و یه چین خوردگی در وسط میز و تاریکی دو گوشه رومیزی موافقم .
به نظرم کار داوینچی در نشون دادن مقدس بودن مسیح کامل تر و موفق تره و کار تینتورتو یه کم بازیگوشانه است . با نشان دادن حالت مستی حواریون و مسیح من این استنباط رو دارم که می خواسته بگه حرف های مسیح مثل حرف هایی می مونه که یه آدم در حال مستی میگه .
یه نقاش حرف هاشو می کشه .
بازم ممنون
اکتبر 04, 2010 @ 16:35:19
شام آخر داوینچی اثری کاملا نماد پردازانه است. داوینچی مجبور بوده برای نقاشی نمادهای مورد نظرش بعضی از واقع نمایی های رایج رو ندیده بگیره.
اکتبر 07, 2010 @ 02:10:20
Dear Kingfoska et al
I visit you quite often hoping to find interesting stuff and you have never ever disappointed me ,thanks a lot,
about the above mentioned painting just wanted to indicate sort of a trivial point and that is as far as I can figure out although the surrondings of Jesus have been made so mundane and earthly but then again you can notice some beam of light around His head just like a corona so again we are dealing with a non earthly entity here how would you explain that considering the tendency of the painter for making all that tangible and earthly thanks a lot
P.S:sorry for writing in English,I do not have the Persian fonts installed currently and at the same didn’t want to write inFinglsh since I had to show my respect and appreciation towards your valuable posts
اکتبر 07, 2010 @ 11:00:25
عاطهفه جان نقاشی تینترتو رو میفرمایین یا داوینچی؟
اکتبر 07, 2010 @ 15:09:58
hi again
I meant Tintoretto’s
cheers,
اکتبر 07, 2010 @ 19:00:19
اونطور که من متوجه شدم شما منظورتون اینه که چطور فضای نقاشی تینترتو با اینکه زمینی و مادی هستش در تضاد با هاله نور عیسی به تصویر کشیده شده ، به عبارتی هاله نوری که اطراف سر عیسی ترسیم شده رو به نوعی بر خلاف جو موجود در تابلو ارزیابی می کنین.
شاید تا حدودی برداشت شما صحیح باشه… به هر حال ترسیم هاله ی نور عیسی تقریبا یکی از ضروریات نقاشی های مذهبی به شمار می رفته ( بماند که مثال های نقض بیشماری هم وجود دارد) و عبارتی تینترتو با توجه به روحیه درام و نمایشنامه ای ، فضایی رو بر اساس طبع خودش ترسیم کرده که در نهایت با یک هاله نور زینت داده شده. این شاید علت همون ناهماهنگی باشه. شاید جمع بین عیسی و دوستان به قدری دوستانه بوده که یک شبه نمی تونسته حالت رسمی به خودش بگیره
نوامبر 18, 2010 @ 22:02:45
خیلی جالبه . من کار داوینچی را بیشتر میپسندم .تاریخ هم با من موافقه .آدمای تینترتو اصلا شبیه افراد با ایمان به کسی نیستن و شبیه آدمای فیلم بینوایانن .
ولی به پنجره ی پشت سر عیسا توی هر 2 اثر توجه کنین .اونم جالبه …
دسامبر 14, 2010 @ 19:28:26
Man Shakhsan davinchio tahsin mikonam va be nazaram bozorgtarin honarmande hameye dorane, va zire soal bordane yeki az behtarin naghashiash vaghan jesarat mikhad ke albate in jesarat ham ghabele tahsine, honarmand yani khalagh va khalaghiate dobare bakhshidan be ye hamchin shahkari jasooranas! Vali be har hal man asare davinchio tarjih midam chon hamechiz be nazar movaghar o matin miad, shayadam bekhatere ine ke be andazeye kafi asare Tinterto ro dark nemikonam!